این نوا برای من نوای شروع محرم است.
بوی چایهلدار
میان کتیبههای آویختهشده به دیوارهای
حیاط خانهی قدیمی پیرغلامِ سیدالشهداء..
بخار سماور و حبههای کوچک قند
با استکان کمرباریک و چای خوشرنگ
حال و هوای روضهی خانگی
پیرزنها چادر روی صورت میکشند
دخترکها چادرمشکیهای کوچکشان را با شور و شوق از دست مادر میگیرند
پسرکها پیراهن مشکی و زنجیر و سربند را از کمد بیرون میآورند
دوباره بوی گلبرگ تازه و خیس میآید
زندگی تازه شروع شده است..
این شبها دعا کنید برای تنهای رنجورِ اسیر بیماری..