جبهه تمدّن ساز انقلاب اسلامی
✅بخش چهارم این یک روایت آمریکایی از غرب‌‌زدگی مدیران سازمان برنامه ایران در دوران پهلوی است؛ اما سو
✅بخش پنجم البته نباید از این مهم غافل بود که بدون اراده و فهم و بصیرت سیاسیون، از دانشگاه نیز کاری ساخته نیست. ما سیاستمدارانی می‌‌خواهیم که وقتی نسخه اقتصادی نئولیبرال را جلویشان بگذارند، بتوانند این نسخه را از اقتصاد مقاومتی باز بشناسند و تشخیص بدهند. حضرت امام فرمود مجتهد جامع‌الشرایط کسی است که با حیله‌‌ها و تزویرهای حاکم بر فرهنگ جهان آشنا باشد، باید بصیرت و دید اقتصادی داشته باشد، از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان مطلع باشد، سیاست‌ها و سیاسیون و فرمول‌‌های دیکته‌شده آنان را بشناسد و از استراتژی جریان سرمایه‌‌داری برای حکومت بر جهان مطلع باشد؛ که به نظر من درباره‌ مدیران ارشد جمهوری اسلامی همین فرمایش امام صادق است. مدیران ارشد ما، وزرای ما، روسای قوای ما، اینها باید این ویژگی را داشته باشند. سیاستمدار است که تصمیم می‌‌گیرد چه اتفاقی در کشور بیفتد. شما باید بفهمید که این نسخه‌‌ای که می‌‌گذارند جلویتان، نسخه‌‌ نئولیبرال است یا اقتصاد مقاومتی است. اگر این فهم را ندارید، کرسی مسئولیت در جمهوری اسلامی را رها کنید و بروید، خسارت به کشور نزنید. سیاستمداری که بصیرت و بینش صحیح تشخیص مکاتب اقتصادی، ریشه‌‌ها و تبعات اجرای دستور‌العمل‌‌ها و آموزه‌‌های این مکاتب را نداشته باشد، اسیر و برده سیاست‌های جهانی می‌‌شود که یک مکتب متعارف را تجویز کردند و برای منافع استعمار ترویج و تحکیم و تثبیت کردند. تردید نکنید که اگر اراده سیاست برای تولید و بهره‌‌‌‌برداری از علم غایب باشد، از عالم هیچ کاری ساخته نیست. اختلاف ما با جریان لیبرال، یک رقابت انتخاباتی نیست که پس از پیروزی در انتخابات این اختلاف را کنار بگذاریم و همدلی را جایگزین آن کنیم. شهیدبهشتی نامه‌‌ای به حضرت امام نوشتند که خواهش می‌کنم حتما آن را بخوانید. ایشان به محضر حضرت امام می‌نویسد: «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آنکه جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‏شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که درعین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‏ها و برداشت‏های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‏چنان‌که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‏بند، و گفته‏ها و نوشته‏ها و کرده‏ها بر این موضوع بینابین گواه.» مرحوم آقای هاشمی مثال بزرگ یک شخصیت انقلابی است که خواست لیبرال‌‌ها را جذب کند و هضم شد. هرگاه سیاستمداران اصولگرا به طمع جذب بدنه اجتماعی جریان لیبرال، به طمع استفاده از ظرفیت علم و دانش جریان لیبرال یا به هر طمع دیگری خواستند با جریان انقلابی فاصله‌‌گذاری کنند که لیبرال‌ها یک‌موقع ناراحت نشوند، هم چوب را خوردند هم پیاز را. نمونه فراوان داریم. مطالعه تاریخ مانع خبط و خطا نیست، اما حتما باید آقایان پیش از انتخاب هر مسیری راه‌‌های رفته گذشتگان و سرنوشت گذشتگان را مرور کنند. 👈🏻برگرفته از سخنرانی سید یاسر جبرائیلی @jebhetse