⤴️1️⃣ ادامه "
نهج السلامه، دانشگاه تربیت مشرب سلیمانی شدن است"
طبیب جامع نگر مشرب سلیمانی دارد.
پزشکان از روی نشانه شناسی ها(سبمیولوژی) پی به دلایل و علل(اتیولوژی) سلامتی یا بیماری میبرند.
شنیدن و دیدن و لمس و تحسّس در مراتب ریز بینی و درشت بینی مواد دفعی و فعالیت اعضاء بصورت کمی و کیفی(مزاجی) بخشی از ابزار تشخیص در مکاتب طبی جزئی نگر و کلی نگر است.
اما بدون رؤیت شرایط ملکوتی و متافیزیکی وجود اشخاص و اجتماع و فقط با درنظر گرفتن مباحث ملکی و فیزیکی نمیتوان پی به علل واقعی ناهنجاریهای باطنی و سوءمزاج های روحانی برد.
طبیب طب جامعی که در دانشگاه نهج السلامه تربیت یافته باشد، بعلت توان عبور از فیزیک به متافیزیک خویش، امکان رؤیت ملکوت و ملک ناسوتی دیگران را بصورت فردی و اجتماعی می یابد.
همانگونه که
سلیمان نبی(ص) به اذن الله و عنایت روح القدس زبان طیور و مورچگان و باد و دیگر مخلوقات را میدانست،
طبیب آشنا به ملکوت نیز با عنایت حق و در پی اعتدال مزاج و همتّش در ارتقای ارواح و قوای نباتی و حیوانی و نفسانی به روح ایمانی و تقرب به روح القدس، میتواند سلیمانی مشرب و عیسوی مرام شود،
بقول شاعر :
فیضِ روحُالقُدُس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
همانگونه که یک
پاتولوژیست آسیب سلولی را در زیر میکروسکوپ تشخیص میدهد و
روانپزشک از روی رفتار بقدر فهمش هنجار یا ناهنجاریهای شخصیتی را تشخیص می دهند و
پزشک با دیدن و لمس و سمع و دق و بررسی علائم حیاتی تشخیص خود را از فیزیولوژی و پاتولوژی میدهد، و
طبیب کل نگر با بررسی مزاج و گرفتن نبض مطالب بیشتری را در می یابد، "
طبیب طب جامع" علاوه بر موارد یاد شده، با بررسی حالات و ملکات، و فطری یا غیر فطری بودن حرکت جوهری و توجه به مزاج و سوءمزاج های روحانی و جسمانی به درک زبان مراتب وجودی طبع و نفس و قلب و روح میپردازد. و میتواند
سوءمزاج های روحانی و جسمانی در مراتب وجودی و دردهای جانکاه مسیر زندگی و بدبختیهای نشئات زندگانی را به توفیق حق از روی
علم و عمل و هنر اصلاح کرده و درد دردمندان را التیام داده و
عذابهای سهگانهی نار و قبر و حشر را به مدد "
بداء" تدبیر نماید.
این طبیب در کشور وجود، فهم و حکمت و همت سلیمانی دارد.
اختیار و انتخاب.
انسان در اعمالش اختیاری است یعنی مختار است، در خود اختیار مضطر و به تعبیری مجبور یعنی مجبول به این که حق تعالی او را مختار خلق کرده است و به عبارت معنی کوتاه تازی خلق مختاراً. پس
انسان اختیارش ذاتی اوست که اختیار مرتبه ای از کمال وجودی او در مقام خلقت و تکوین اوست و ان شئت قلت مختار محض حق تعالی فاعل غير مختار چون مکروه و مجبور و صدور افعال طبیعی از طبایع حد متوسط بین مختار و غیر مختار انسان که در خود اختیار غیر مختار و در افعالش مختار و شاید که "
لاجبر ولا تفويض بل امر بین الامرین" را بر این وجه حمل کرد. نظر عمده باید در تمیز بین ایجاد فعل و اسناد باشد.
چه هر فعلی که در متن وجود است
مر اهل عدل را عین شهود است
که ایجاد است و اسناد است لابد
بحول الله اقوم و اقعد
ز حق است صحت ایجاد آن فعل
به خلق است صحبت اسناد آن فعل
(نکته ۶۴۸ هزارویک نکته)
حقیقت نفس خویش را بشناسیم.
انسان حقیقی همانی است که خدای متعال او را "
نفس" نامید و فرمود: "
و نفس و ما سواها"(شمس ۸). اگر این نفس مُقّر بر ربوبیت شد در مرتبه "
احسن تقویم"(تین ۵)، است. و نفس اينچنينی از نظر فطری و ژنوتیپی واجد غریزه ای است که برای ادراک حقائق اشیا در عالم ملک و ملکوت مهیا و مستعد است.
برای انسان حقیقی دو مبنای نظر در دو سوی ملکوت یا ملک است.
۱- یکی به سوی
عالم ملکوت. که به این نظر علوم و معارف را از ملاء اعلا می گیرد و سخن میگوید و حدیث میکند و از ناحیه ذوات طاهره ملکوتيه الهام و وحی میگیرد و این قوه را "
بصیرت" گویند و هر انسان راست که در مراتب بصیرت بر مدارج معارف تا به حضرت احدیت ارتقا یابد.
۲- نظر دوم به سوی
عالم جسمانی است و به این نظر، در بدن تصرّف میکند و در این عالم محسوس تفکر میکند و با حواس پنجگانه محسوسات را مشاهده مینماید.
بدین ترتیب او در تعقلش یا از علت(ملکوت علبا) به سوی معلول میآيد که به نظر اوّلی است و یا از معلول(ملک و ملکوت سفلی) به سوی علت میرود که به لحاظ تعلقش به مادون است.
(ینبوع الحیوه، ص۳.۶)
سبب ایجاد عالم چیست؟
به نقل از سقراط حکیم در تاریخ الحکمای قفطی سخنی بلند بدین صورت آمده، که،
از او سوال میشود سبب ایجاد عالم چیست؟
میگوید: "
جود حق تعالی" است.
و به
اعتبار فهم مولانا درباره لطف خدا با توجه به
فرمایش سقراط حکیم چنین آمده که:
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم
خدایا!
جودمان ده تا به حقیقت جودت، در مسیر "
انا الیه راجعون"، جوادی باشیم.
آمین یا رب العالمین
مشتاق فهمت
سیّدعلی جوادی
چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۱۸
🚀✈️🚀﷽🚀✈️🚀
https://eitaa.com/jhanmn