خدایا هروقت آماده شدم یه نمازی بخونم و مناجاتی باهات بکنم یه چرت و خستگی برا من بوجود آوردی حال راز و نیاز رو از من گرفتی. 😔 نمیدونم چرا هروقت باخودم گفتم که چقدر باطنم خوب شده، انگار اصلاح شدم، به یه گرفتاری افتادم که پاهام دوباره لغزید که باعث شد از خدمت به تو فاصله بگیرم خدایا نکنه منو از در خونه‌ت طرد کردی و از خدمت به خودت منو محروم ساختی؟ شایدم دیدی من حقت رو سبک میشمرم پس از درگاهت منو دور کردی؟ شایدم دیدی من شکرگذار نعمت‌هات نیستم پس محرومم کردی. شایدم چون از مجالس علما دور شدم منو خوار کردی شایدم دیدی من جزو گروه غافلان شدم پس از رحمتت ناامیدم کردی شایدم دیدی با مجالس بطالت‌گران بیشتر انس دارم، پس من رو با اونا تنها گذاشتی خدایا، نکنه دیگه دوست نداشتی صدام رو بشنوی تا دعا کنم، پس دورم کردی؟ 😭 شایدم بخاطر جرم و گناهانم کیفرم دادی؟ شایدم دیدی کم حیا شدم، مجازاتم کردی خدایا اگه منو ببخشی، خیلی عجیب نیست. تو سابقه طولانی داری تو بخشیدن گنهکاران قبل‌تر از من، چون فضل و کرمت از مجازات اهل گناه خیلی بزرگتره. من به فضل و مهربانی تو پناه میارم، از تو به خود تو فرار میکنم (مثل بچه‌ای که وقتی کار اشتباهی میکنه و میترسه مامانش تنبیه‌ش کنه، سریع میره سمت مادر و بغلش میکنه، این یعنی فرار از مادر به خود مادر، منم اینطوری به سمت خودت فرار میکنم) خدایا ازت میخوام اونچه وعده دادی رو عملی کنی یعنی چشم‌پوشی از کسایی هست که به تو گمان خوب دارن. خدایا تو فضل و کرمت خیلی گسترده‌‌تر، و حلم و بردباریت خیلی عظیم‌تر از اونی هست که بخوای منو با اعمال خودم بسنجی.... ✍نویسنده امام سجاد (چقدر امام سجاد قشنگ باخدا حرف زده. برگردید و دوباره از زبون امام سجاد متنو بخونید)