شباهت فرقه صوفیه و فرقه یمانی
اشاره
داب و شگرد گروه های انحرافی در جامعه اسلامی، برای فریب مردم خود را به دین اسلام چشپانده و برای این هدف از احادیث جعلی و دروغین استفاده می کنند. در این مقاله مختصر به وجه اشتراک فرقه احمدالحسن با فرقه صوفیه پرداخته شده است.
استفاده از احادیث جعلی
یکی از مهمترین ویژگی مدعیان دروغین جعل احادیث برای تایید سلوک پوشالی خود یا ادعاهای واهی و کذب خود میباشد. برای مثال در منابع فرقه سیاسی صوفیه احادیث جعلی بسیاری مشاهده میشود تا از این طریق توجیه رفتار و اعتقادات انحرافی خود کرده باشند. بزرگان فرقه سیاسی صوفیه ابتدا به جعل حدیثی از پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) در کتاب پندصالح و دیگر منابع معتبر خود پرداختهاند که گویای آن است که پیامبراسلام (صلیالله علیه و آله) درویش بوده و به درویشی خود افتخار کرده است! و یا احادیثی که در رساله رفع شبهات در توجیه شارب غیر متعارف فقرای سیاسی این فرقه، بیان شده است: باد شاربهای حضرت علی (علیهالسلام) را به راست و چپ حرکت می داد!
و یا این که حضرت علی (علیهالسلام) به اصحاب خود فرمودند: ریش خود را کوتاه و شارب خود را زیاد کنید که هیبت آن برای دشمن زیادتر است![۱]
دقیقا همین موضوع درجریان منحرف احمدالحسن وجود دارد و در این جریان احادیث را یا جعل میکنند یا با تفسیر به رای احادیث آن را به خود نسبت میدهند، برای نمونه در جریان یمانی احادیث مربوط به آخرالزمان را به خود نسبت میدهند و توصیف خروج یمانی و نشانههای آخر الزمان را با تفسیر به رای، شیعیان را به خود دعوت میکنند.
مخالفت با مراجع تقلید و علما
یکی دیگر از شباهتهای عجیب احمد الحسن و قطب دراویش مخالفت این دو با مراجع تقلید و علمای دین است به نحوی که قطب سیاسی صوفیه با نسبت دادن روحیه انحصار طلبی به مراجع نسبت به شغل و کار آنها اعتراض کرد و در جلسه سخنرانی خود با لفظ «بی خود کردن در امور طریقتی صوفیه دخالت میکنند» مخالفت خود را با مراجع نشان داد.
مخالفت با مراجع تقلید در جریان انحرافی یمانی به وضوح مشاهده میشود به نحوی که این جریان انحرافی با نفی جایگاه مراجع تقلید و علما در پی غصب جایگاه آنان هستند تا به رسالت خود، یعنی نابودی مذهب با به کارگیری مذهب دست یابند. مدّعی جریان یمانی در تبلیغات خود مرتباً علیه علمای دین، حوزه علیه ومراجع تقلید هتّاکی و جسارت میکند، وصریحاً میگوید: که ما آمدهایم که وساطت علماء بین مردم ودین وخدا را حذف کنیم!
سیاسی بودن هر دو جریان
ظهور جریان سیاسی صوفیه در عصر پهلوی (شروع حرکت سیاسی فرقه گنابادیه نه تشکیل آن) و جریان یمانی با جریان بعثی، امری غیرقابل انکار است و همین امر مهر تاییدی بر سیاسی بودن این دو جریان سیاسی است که استعمار با به وجود آوردن تفرقه دینی و تاسیس جریانهای انحرافی سیاسی به نام دین سرسپردگی این جریانهای سیاسی را بر همگان ثابت کرده است به نحوی که حمایت بیقید و شرط رسانههای استکبار از این دو جریان سیاسی آن هم به نام دین! مهرتاییدی بر ادعای فوق است.
ادعاهای واهی
جریان سیاسی صوفیه و جریان انحرافی یمانی برای جذب افراد ساده لوح با ادعاهای واهی به این امر میپردازند که این ادعاها مهر بطلان مسیر انحرافی آنها است. برای نمونه نورعلی تابنده در مهر۱۳۹۲ ادعا کرد «بیعت با ما همان ادامه بیعت با خداوند است» وی در ادامه ادعاهای واهی خود اظهار داشت: بیعتی که با ما میکنند ادامه بیعتی است که قبل از خلقت کردهاند!
احمد الحسن هم با اینکه سید نیست از عمامه سیاه استفاده می کند و ادعا میکند: «من مایه رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم، اهل بیت (علیهالسلام) هر کجا بروم، همواره با من هستند وصریحاً میگویم که خدواند مرا برگزیده است؛ صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده، وخود صاحب نفس مطمئنه شدهام. من میخواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی؛ من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم، وبه صورت سیاه وسفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال هیچ ادعایی هم ندارم»
نائب امام زمان (عج) بودن
یکی از شباهتهای جریان احمد الحسن با اقطاب فرقه سیاسی صوفیه ادعای نیابت از حضرت حجت (عج) است. این نیابت توسط هر کدام به نحوی بیان شده است. احمد الحسن در پیامی که به مردم عراق فرستاده ادّعا میکند، که من از طرف امام زمان (عج) و با تأیید جبرئیل و میکائیل آمدهام و از سوی دیگر اقطاب فرقه سیاسی صوفیه ادعای نیابت خاصه دارند که در اینجا به چند نمونه آن اشاره خواهیم کرد:
صالح علیشاه پدر نورعلی تابنده در اظهار نظری عجیب بیان میکند: در بدو غیبت کبری امام دوازدهم، جنید بغدادی از طرف حضرت مأمور شد تا به نام آن حضرت بیعت بگیرد و جانشین خود را هم تعیین کرده به او نیز اجازه تعیین جانشین بدهد و این سلسله اجازه تا زمان ظهور حضرت ادامه خواهد داشت و امروز این اجازه به