هوالعلیم
*دوستی از من پرسید:*
*کاندیدای مورد نظرت را انتخاب کرده ای؟!* میخواهی از کی طرفداری کنی؟!
من که بین بد و بدتر مانده ام.
میخوام به بد رای بدم تا به بدتر دچار نشیم... راستی تو میخواهی چه کار کنی؟!
لبخندی زدم و گفتم : صبر کن! خیلی زود خودت رو بین استدلال اشتباه *بد و بدتر* محصور کردی ، صبر کن که صبر کلید گشایش کاره...
وسط حرفم پرید و گفت:ای بابا از بس صبر کردم ، صبر دانم پر شد ، من پیدا نکردم آدمی که باب دلم باشه...آخه توی این موقعیت، انقلابیِ حزب اللهی گیر میاد؟! حرفا میزنی مسلمان.
گفتم: *کسی رو میشناسم از تبار انقلاب و تبلور عینی بچه حزب اللهی ها که با کوله باری از جنس عدالت و نسیمی از نماهنگ سخاوت عزم رو جزم کرده، منتظر او باش!*
در جایش جا به جا شد و گفت: متوجه نمیشم! میشه بگی منظورت کیه؟!
گفتم : *منظورم اونی است که با قامتی رعنا و تیغی از جنس شجاعت اونم از تبار شهادته...*
کلافه شد و گفت: چرا اذیتم میکنی یک کلمه اسمش رو بگو، کی قراره بیاد؟!
گفتم : *کسی که کلامی قاطع از جنس حرفهای در سینه شکسته جوانان محروم این منطقه دارد ، در اوج صلابت و از تبار احمد مرسل و سرباز ولایت....*
باز وسط حرفم پرید و گفت : اصلا نمیفهمم چی میگی ، حالا این بنده خدایی که میگی از کدام حزبه؟! اصلا طرفدار داره...
گفتم : *حزبش که معلومه، حزب غالبه ، همون که خدا وعده غلبه اش رو داده... فان حزب الله هم الغالبون...اما طرفدارانش هم مردمانی مظلوم ِ محروم که مدیون شهدا و وارثان حقیقی انقلاب و عاشقان پاکِ شهادتند.*
تاملی کرد و گفت: *چشمان من بسته به راه این چنین شخصی است ، اصلا من دنبال کسی هستم که بفهمه مکتب رشادت یعنی چی... و درد محرومین رو لمس کرده باشد و فقط الکی اسم از عدل و عدالت نبره... دلم میخواد و آرزومه از کسی حمایت کنم که برهم زننده دنیای پوشالی مستان قدرت باد آورده باشه، من عمری در حسرت اینچنین کسی ام....*
گفتم: غم مخور! اونی که شما میگی در راه است.
*سید جوانانِ مظلوم جیرفت خواهد آمد...* ان شاءالله
به زودی
او خواهد آمد...
✍رسول ابراهیمی آبشور
@jiroftman