و به او ام عماره مى گفتند. او با شوهر و دو پسر خود در جنگ احد شركت داشتند. نسيبه مسك آبى به دوش داشت و سقايت لشكر اسلام را مى نمود. هنگامى كه موقعيت را چنان ديد كه مسلمين در حال فرار هستند، مشك را به كنارى انداخت و خود را پيش روى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) سپر كرد، به گونه اى كه جراحات زيادى بر او وارد شد، كه مداواى يكى از آنها تا يك سال بعد ادامه داشت . اين زن فداكار دست به شمشير برد، و چنان ضربه اى بر ابن حميه كه قصد كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت زد كه او فرار كرد. عبد الله فرزند نسيبه خواست فرار كند كه مانع او شد و او را تشويق به جنگ و دفاع پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمود و او قبول كرد. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به نسيبه فرمود: بارك الله عليك يا نسيبه . در اين حال پيامبر (صلى الله عليه و آله ) ديد يكى از مهاجرين فرار مى كند در حاليكه سپرش را به پشتش ‍ بسته است . آن حضرت فرمودند: ((اى صاحب سپر، سپرت را بيانداز و خودت به جهنم برو)). سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: ((سپر او را بردار)). او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشركين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: ((مقام نسيبه از مقام فلان و فلان افضل است ، چه اينكه فرار كردند(695))). 🌸شهادت حضرت حمزه (عليه السلام )🌸 در اين روز جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد. آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند(696). آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هايى به كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت : ((از كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم )). او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر به هند دادند، آن خبيث دستور داد سينه آن حضرت را بشكافد و جگر مبارك آن حضرت را بيرون آورد. وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش كارگر نشد. همچنين هند با خنجرى گوشها، بينى و... آن حضرت را جدا كرد و به گردن انداخت . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عباى مبارك را روى او كشيدند كه خواهرش صفيه او را به آن حال نبيند و فرمودند: يا عم رسول الله و اسد الله و اسد رسوله ... يا فاعل الخيرات ، كاشف الكربات .... امير المؤ منين و فاطمه زهرا (عليها السلام ) و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند(697). پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بر بدن مبارك او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال كه معاويه خواست نهرى از احد عبود دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيلها به پاى حمزه رسيد و فورا خون جارى شد! حضرت رضا (عليه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: ((بهترين برادران من على (عليه السلام ) و بهترين عموهاى من حمزه است (698))). ┏━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸@jomlatzibaa ┗━━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃 کانال جملات زیبا