حال دنيا را چو پرسيدم من از فرزانه‌ای؟ گفت: يا آب است؛ يا خاک است يا پروانه‌ای! گفتمش احوال عمرم را بگو؛ اين عمر چيست؟ گفت يا برق است؛ يا باد است؛ يا افسانه‌ای! گفتمش اين‌ها که مي‌بينی؛ چرا دل بسته‌اند؟ گفت يا خوابند؛ يا مستند؛ يا ديوانه‌ای! گفتمش احوال جانم را پس از مردن بگو؟ گفت يا باغ است؛ يا نار است؛ يا ويرانه ای! @jomlatzibaa