گفته بـودی تـا ابـد هـم عـهـد و پیمـان منی
گفته بودی قید هر کس را بجز من می زنی
عـاشـقی را از بـری از هـر چـه عاشق سرتری
دوست داری عـاشـقی را تـشـنـه ی بوسیدنی
آن چنان دور از دلم ماندی که فهمیدم توهم
می کنی در عـاشـقی بـا قـلـب زارم دشمنی
در دلـت از مـهـربانی هـا نمـی بیـنـم نـشـان
جـای دل داری درون سـیـنـه سـنگ و آهنی
بــا تـمــام ادعــایــت نـیـسـتـی دلـبسـتـه ام
مـثـل خـاری جـای گل ها دیدمت در گلشنی
@jomlatzibaa