یه سکانسی تو سریالِ در انتهای شب بود که ماهرخ به پدرش اعتراض کرد که چرا اجازه ندادی بازیگر بشم؟! و پدرش جواب داد: «تو اگر واقعا میخواستی بازیگر بشی، به حرف من گوش نمیدادی و میشدی» میدونی میخوام چی بگم؟! راهِ خودتو برو چون بعداً کسی حسرتای تورو گردن نمیگیره، حتی همون آدمی که محدودیت کرده...! @jomlatzibaa