🔺
گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری
در روزگاری دور آهنگری در بلخ (شمال خراسان)می زیست که مثل همه ی آهنگران داستان های ایرانی، چوب لای چرخ حاکم وقت می گذاشت.
او بجز آهن و آتش و کوره آهنگری و مخالفت با حاکم وقت به کاری دیگر مشغول نبود!
از صبح خروس خوان تا بوق شب کار او ساخت شمشیر، قمه و چاقو بود.تا ادوات رزمی را در اختیار مخالفان حاکم قرار دهد.
حاکم محلی ،که از دست او به تنگ آمده بود نامه ای به شاه می نویسد و شرح حال می گوید و درخواست حکم حکومتی برای کشیدن گوشش می خواهد و طبق معمول داستان را یک کلاغ، چهل کلاغ می کند!
پادشاه که نه وقت کاوش داشت و نه حال جست و جو، نخوانده و ندانسته یک خط فرمان می نویسد مبنی بر اینکه:
به محض دریافت حکم گردن آهنگر را بزنید تا درس عبرتی برای همه باشد
و بدانند مجازات سرکشی چیست !! حکم صادره را به پای کبوتری بسته روانه می کنند ، کبوتر نامه بر بجای اینکه به بلخ پرواز بکند بطرف شوشتر حرکت می کند!!!
خلاصه اینکه حاکم شوشتر نامه را می خواند و اطرافش را خوب نگاه می کند و می بیند
در شهرشان آهنگری نیست و از طرفی حکم حاکم است و کبوتر نامه بر نیز که وظیفه شناس است و کاردان… !!!
نتیجه می گیرد شاید در پایتخت حکومت به مس ، آهن می گویند و برای همین تنها مسگر شهر را دست بسته آورده و حکم حاکم را در مورد او اجرا می کند!!
✍ی نفر دیگه زمین غیر قانونی دادن ، یک نفر دیگه که سابقه نشراکاذیب و افترا داره تو جلسه ای که فرماندار،تمام دهیاران ، شوراها ، نماینده مجلس و رییس بنیاد مسکن استان و منابع طبیعی استان و مسئولین اداری افشاگری کرده ، چهار نفر دیگه قراره خونه بسازن (یا بفرشن) و داخلش عبادت کنن به درگاه معبود و الهی العفو بگن بعد دیوار کوتاه تر از #من ندیدن و منا تهیدید میکنن به شکایت واحد حقوقی
اقای رییس شما برادری این چهار نفر را ثابت کن من......
در ضمن تو مرکز استان به بومی بودن و سابقه سکونت در روستا چی میگن؟
#کانال_صدای_جندابه
📳@jondabh