یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا واشود چشمان من
🌸🌼🌺🌸
🔰زندگی هیچ یک از ما از خوشی و ناخوشی تهی نیست. اما تا اینکه این خوشی و ناخوشی را چگونه تفسیر کنیم. حالا این تفسیر مولانا را همین جا بگوییم. یک لحظه داغم می کنی، رنجم می دهی، یک دم به باغم می کشی. خوشی برای من می فرستی. برای چی؟ برای اینکه چشمانم باز شود.
🌀شما را اگر همیشه در یک حالت قرار دهند خوابتان می گیرد. درست مثل یک ماشینی که بدون دست انداز با یک سرعت ثابتی همینطور حرکت می کند، هم راننده خوابش می رود هم سرنشینها خوابشان می برد. همین که دوتا دست انداز دیدند همه بیدار می شوند. حالا این ماشین می خواهد ماشین خوشی باشد می خواد ماشین ناخوشی باشد. در هر دوحال آدم عادت میکند یعنی خودش را اَدابت (عادت) می کند. اینکه از آب گرم بر دارند بگذارند در آب سرد دوباره بردارند بگذارند توی آب گرم. از تابستان بروید به زمستان، از زمستان بروید به تابستان. از خوشی به ناخوشی، از ناخوشی به خوشی. این تلاطم ها و تحولها چشم آدم را بیدار می کند و از خواب زدگی بیرون می آورد.
✨
@jqk_ir ✨