نهی از منکر یعنی چهار بار گفتی، وقتی چهار بار میگویی این حقوقهای صد میلیونی که برداشتی دزدی و خیانت است دیگر نرو و بخواب. یقهی او را بگیر و چهار نفر را دراز کن. چهار نفر را دراز کن و شلاق بزن. برای چه میایستی و نگاه میکنی؟ امیرالمؤمنین علی(ع) اینها را به نماز جمعه آورد و شلاق زد. مگر در نماز جمعه باید حرفهای تکراری زد. تقویم به دست بگیریم و بگوییم هشت سال پیش در چنین روزی چه اتفاقی افتاد و خدا آنها را رحمت کند و خیلی خوب بودند؟ باید چه کار کرد؟ باید ارزشهای الهی و انقلابی را اقامه کرد. باید اقامه کرد. باید پای آن بایستی. اگر خودت با دلیل و مدرک اعلام میکنی که یک نفر این مبلغ را برداشته و از نسبت خویشاوندی خود با بعضی از مسئولین سوء استفاده کرده باید بایستی. پروندهای تشکیل شد. چند سال؟ یک پرونده باید ده سال یا هشت سال طول بکشد؟ دیدهاید که بعضی از آدمها وقتی یک مقدار مدرک یا سن آنها بالا میرود و امکانات و قدرت و شهرتی پیدا میکنند دیگر نهی از منکر نمیکنند. دیگر انتقاد نمیکنند. محکم حرف نمیزنند. من این آدمها را دیدهام. در بعضی از جلسههای حکومتی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی این آدمها را میبینم. اینقدر آدمهای خوبی هستند. اصلاً حرف نمیزنند. یعنی در صحنهی فرهنگ و هنر کشور صد حرام اتفاق بیفتد آن قدر مؤدب هستند که هیچ چیز نمیگویند. به آنها میگوییم یک چیزی بگو. میگوید نه، مصالح بزرگتر و مهمتری هست که شما نمیفهمید. این کارهای بچگانه و سبکسرانه برای آدمهای افراطی است. ما یک شأن دیگری داریم. از همین شأنهایی که خیلیها داشتهاند. حالا شما باید جان و مال خودت را به خطر بیندازی، آبروی خود را هم به خطر نمیاندازی، ممکن است یک اضافه حقوقی به خطر بیفتد که آن هم نمیافتد. ما در مسئولین خودمان یک عده آدم داریم که دغدغهی خودشان را بیشتر از دغدغهی دین دارند. به تعبیر سیدالشهدا فرمودند «اما حقکم بزعمکم فطلبتم و اما حق الضعفا فضیعتم...»، امام حسین(ع) خطاب به بعضی از قرای قرآن و علمای امت و بعضی از اصحاب و تابعین یک سال قبل از واقعهی کربلا در منا فرمودند شما وقتی حق ضعفا پایمال میشود ساکت میشوید و میگویید مصلحت نیست. «اما حق الضعفا فضیعتم...»، حقوق ضعفا در حکومت معاویه پایمال میشود و شما میایستید و نگاه میکنید. «و اما حقکم بزعمکم...»، اما آنجایی که فکر میکنید منافع و حقوق خودتان است، «فطلبتم...»، محکم مطالبه میکنید و مثل بلبل چهچه میزنید.