✡ مقايسهٔ ماجرای ملاقات حضرت ابراهيم با فرشتگان در قرآن و تورات (١) 📖 نقل قرآنی 🌺 قرآن مجید در سوره هود آیات ۶٩ تا ٧۶، داستان آمدن فرشتگان به نزد حضرت ابراهیم در مسیر خود به‌سوى قوم لوط براى مجازات آنها را این‌گونه بیان مى‌کند: 👈 فرستادگان ما (فرشتگان) براى ابراهیم بشارت آوردند؛ گفتند: سلام! (او نیز) گفت: سلام! و چندان درنگ نکرد که گوساله بریانى (براى آنها) آورد. 👈 (امّا) هنگامى که دید دست آنها به آن نمى‌رسد (و از آن نمى‌خورند) آنها را نا آشنا (و دشمن) شمرد؛ و از آنان احساس ترس نمود. به او گفتند: نترس! ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌ایم. و همسرش ایستاده بود، (ازخوشحالى) خندید؛ پس او را به اسحاق، و بعد از اسحاق به یعقوب بشارت دادیم. 👈 گفت: اى واى بر من! آیا من فرزند مى‌آورم در حالى‌که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردى است؟! این راستى چیز عجیبى است! 👈 گفتند: آیا از فرمان خدا تعجّب مى‌کنى؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است؛ چرا که او ستوده و داراى مجد و عظمت است. 👈 هنگامى‌که ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما مجادله مى‌کرد؛ (و تقاضاى عفو آنان را داشت) 👈 چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و همواره رجوع‌کننده (به‌سوى خدا) بود. 👈 (گفتیم:) اى ابراهیم! از این (درخواست) صرف‌نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده؛ و به یقین عذاب بدون بازگشت (الهى) به سراغ آنها مى‌آید. ✍ بررسی در این فرازها به چیز عجیب و پیچیده و غیرمأنوس یا غیرمنطقى مطلقاً برخورد نمى‌کنیم، جریانى کاملاً روشن است؛ فرشتگانى مأمور مجازات قوم لوط شدند و قبلاً براى بشارت فرزند، نزد حضرت ابراهیم مى‌آیند. او مى‌خواهد از آنها پذیرایى کند. چیزى نمى‌گذرد که از ماجرا آگاه مى‌شود. او در صدد شفاعت برمى‌آید و به‌زودى مى‌فهمد که کار از کار گذشته و قوم لوط قابل شفاعت نیستند. در این هنگام به او و همسرش بشارت تولد فرزند مى‌دهند و ماجرا پایان مى‌یابد. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter