الرادود : محمد الجنامی قصيدة : مابيّه حيل فراگ الشاعر : كرار حسين الكربلائي ••┈┈••✾❀■●●●■❀✾••┈┈•• عـن عيـني لو ردتي تروحيــن اگر بخواهی از پیش چشمانم بروی وين انطي وجهي يم الحسين به کجا روی آورم ای مادر حسین تدرين الچ اشتاگ ... مابيّه حيل فراگ می دانی که برایت دلتنگ می شوم، توان فراق را ندارم ••┈┈••✾❀■●●●■❀✾••┈┈•• ذبــلانه اشوفچ يالحنينه وخافِت الصوت ای مهربان! تو را پژمرده و با صدای ضعیف می بینم كلــشي وَلَا تگلّــيلـي حضّــر ليّــه تابــوت هر چه میخواهی بگو؛ فقط نگو که برایم تابوت آماده کن يالزهــره والــزهره علي من بعـدچ يموت ای زهرا سوگند به نام تو؛ علی بعد از تو می میرد هدّت على الخد دمعتي وتصيح الجـروح اشک هایم بر گونه ام روان شد و زخم هایم فریاد می زند المــن تظــل بدنيــتك لو فاطمــه تــروح اگر فاطمه برود، دیگر زنده ماندنت در این دنیا چه سودی دارد؟ بعــدچ تظــل سلــوة حياتـي الآه والنوح بعد از تو تسلای زندگی ِ من آه و ناله خواهد بود عوفي الرحيـل وظلّي وياي سفر را رها کن و با من بمان! لـو رحتي ما ترحمني دنياي اگر بروی این دنیا به من رحم نمی کند اعليچ الحزن مالاگ ... مابيّه حيل فراگ حزن بر کسی مثل تو شایسته نبود، توان فراق را ندارم ••┈┈••✾❀■●●●■❀✾••┈┈•• اگبالچ اضم دمعي اليصب وبحرگه ناديت در مقابلت اشکِ ریزانم را پنهان می کنم و با آتش قلبم ندایت می دهم مابيــچ غيــر العافــية يــا شمــعة البيــت ای شمع خانه امیدوارم عافیت و سلامت باشی بانوی من بعــدچ شســوي بعمري لو بالدنيــا ظلّيـت اگر بعد از تو در دنیا بمانم، دیگر عمرم را چه کنم دنيــاي خوف وروحــي محتاجه الأمانـچ دنیای من ترس و وحشت است و جان من محتاج امان توست يــمّ الحــنــان ولا تــحــرميــنا حنـــانـــچ ای مادرِ مهربانی ها .مارا از مهربانیت محروم نکن باچــر امـــوتن لــو شفــت خالــي مكانچ اگر فردا جای خالی ات را ببینم .. جان می دهم گومي على طولچ يالحبيبه عزیزم! بر قامتت بایست بعــدچ علـي يطوّل نحيبه که بعد از تو ناله های علی طولانی می شود عايش بديره اشواگ ... مابيّه حيل فراگ در دیار شوق ها زندگی می کنم، دیگر توان فراق را ندارم ••┈┈••✾❀■●●●■❀✾••┈┈•• صدّي عليّــه وعوفــي بالله طـاري الـوداع به من نگاه کن! به خدا قسمت می دهم که حرف ِ وداع و خداحافظی را رها کن وشوفي دمعتي الخضّـرت شيبات بالگــاع اشک چشمم را ببین که سفیدی محاسنم را بر زمین رویانده است عافيــتچ بروحــي اشتــريـها لــوّن تـنبـاع سلامتی ات را با جانم خریدارم ..اگر سلامتی فروشی باشد باچــر تگوميــن بسلامه وننســى الدمـوع فردا به سلامت از جای برمی خیزی و اشک را فراموش می کنیم يا فاطمه يطيب المـتن وتطيـب الضلوع بازوان و پهلویت خوب می شود ای فاطمه جان! للفـرحه مــو للوحشــه باچـر نعلگ شموع وفردا برای خوشحالی! نه برای وحشت شمع روشن می کنیم توه العمر بادي وبعدنه عمرمان تازه شروع شده بود و هنوز وقت داشتیم ردنه سوه نكبّرَ ولِدنه می خواستیم بچه هایمان را باهم بزرگ کنیم بروحي جمر حرّاگ ... مابيّه حيل فراگ آتشی سوزان در جانم رخنه کرده .. توان فراق و جدایی را ندارم ••┈┈••✾❀■●●●■❀✾••┈┈•• اعليمن يبعد اهلي اشوفچ گوه تحچين خانواده ام به فدایت چرا می بینم که به سختی سخن می گویی شو ناسيـه كسـر الضــلع وعليّه تبچين نکند شکستن پهلویت را فراموش کرده ای و بر حال من گریه می کنی! والله علـي كــل حيـله ينهد من تموتين بخدا وقتی که از دنیا بروی همه ی توان علی از دست می رود يالزهــره مو چنّه سوه والعيـش محلاه ای زهراء مگر با هم نبودیم در حالی که چقدر زندگی شیرینی داشتیم عالدفــع بابــچ والظلــمنه حسبــي الله بر کسی که تو را هل داد و به ما ظلم کرد، خدا برایم کافیست خـــلّانــه نتــوادع وداع المــوت و الآه کسی که تو را هل داد مارا در مصیبت سختی قرار داد و مجبور شدیم وداع کنیم.. وداع مرگ و آه! يا فرحه ما مقسومه ليّه ای خوشحالی ای که قسمت من نگشت اخفي الحزن والبيّه بيّه غم خویش را پنهان می کنم در حالی که در درونم غمگینم طعم الألم ينضاگ ... مابيّه حيل فراگ طعم درد چشیده می شود... توان فراق را ندارم ••┈┈••✾❀☘️🌹☘️❀✾••┈┈•• 🆔@kaafe_arabi 🔷🔸🔹💠🔹🔸🔷