یا ثارالله(علیه السلام) "کرمان"  گفتم کرمان و تمام واژه‌ها، مانند لاله‌های سرخ، روی کاغذ واژگون شدند و خون پاشید روی دفترم. و تو چه می‌دانی خون چیست؟ او، خودِ خودِ زندگی‌ست. زنده و زندگی بخش. در بدن جاری می‌شود و آنقدر مهربان و دلسوز است که راه می‌افتد و به همهٔ قسمت‌های بدن سرمی‌زند تا از زنده بودنشان خاطرجمع شود. جایش درون بدن است و نباید بیرون بیاید. اصلاً شاید برای همین لازم بودنش برای زندگی است که خداوند آن را در بیرون بدن نجس قرار داده. اما گاهی این خون نجس، می‌شود پاک‌ترین و پاک‌کننده‌ترین؛ آنجا که بیرون بریزد، بر زمین بریزد، مثلاً به دست ظالمی، یا با تیر گلوله‌ای، یا با انفجار بمبی. مثلاً روز مادر باشد، و مادری شهید شود یا روز مادر باشد و مادری مادرِ شهید شود. اینجاست که خون اشک می‌شود و اشک، خون.  اما وای بر ظالم، و هزاران بار وای بر او که خودِ خون، خونخواهی می‌کند.   خون حق را نشان می‌دهد و باطل را پاک می‌کند. آخر خاصیّت پاک‌کنندگی دارد. پاک می‌کند همهٔ ناپاکی‌ها را، همهٔ ستم‌ها را، خودش دست می‌برد و پاک می‌کند همه اشک‌های مظلومان را. یا الله عجّل لولیک الفرج بدم المظلوم