خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟
طاقتِ بارِ فراق این همه ایّامم نیست
چشم از آنروز که بر کردم و رویَت دیدم
به همین دیده، سرِ دیدن اقوامم نیست
گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف
من که در خلوتِ خاصم خبر از عامم نیست
دوستت دارم اگر لطف کنی، ور نکنی
به دو چشمِ تو که چشم از تو به انعامم نیست
سعدیا! نامتناسب حَیَوانی باشد
هرکه گوید که دلم هست و دلارامم نیست
سعدی
@kafemoosighi