خنده‌هایت به گلی تازه شباهت دارد که از آرامش ِ معشوق حکایت دارد تاب گیسوی نگارین تو در دستانم از تقلای دلی خسته شکایت دارد تا که در قرص مَهت می‌نگرم بی‌تابم نیک، چشمت به غم ِ عشق عنایت دارد در خیالات به اندوه ِ جهان می‌خندم چون شکرخند ِ تو اعجاز ِ سرایت دارد یک طرف لشگر گیسو ، طرفی خیل مژه چه کسی از دل من قصد حمایت دارد آمدم بوسه‌زنان زائر رویت باشم بی‌گمان قلب پریشم به تو عادت دارد ❤️❤️❤️