در دلم افتاده مهر ات،... زور می خواهد چکار دل به ناز ات صید کردی، تور می خواهد چکار عشق،... تنها دست و پایم بسته در زنجیر پس، حبس و زندان ارتش و مزدور می خواهد چکار باز کن لب تا برقصم هر چه می خواهی بگو تار و سرنا، تنبک و سنتور می خواهد چکار در مرام عاشقان دلدادگی چون جرم نیست گشت ارشاد و دوتا مامور می خواهد چکار بی غرض با قصد بوسیدن بیا نزدیک تا، بوسه بارانت کنم، منظور می خواهد چکار سور می خواهم دوباره، گفتی از شرم و حیا شعر با مضمون لب سانسور می خواهد چکار روشنی بخشی خودت، بر محفل شبهای من، شمع روشن، شبچراغ و نور می خواهد چکار مثل آبی رد شدند این واژه ها چون از سرش، شاعرِ مذکور،... دیگر گور می خواهد چکار؟!... جواد کریمی @kafemoosighi