واکنش هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به اخراج و بکار گیری اساتید
بسمه تعالی
اندر حکایت اخراج و بکار گیری اساتید
این روزها شاهد تهمت ها وتحلیل ها وانظار مختلف پیرامون اخراج و یا بکارگیری های اساتید در دانشگاه هستیم ، و کار بجایی رسیده که بعضی از دانشگاه ندیده ها هم تحلیل گر اوضاع درس و دانشگاه و اساتید شده اند و برای مطامع سیاسی و یا حزبی و یا خود نمایی به نوشتن و سخنرانی و نقد و نظر پرداخته است. بعضا نیز کسانی به این مساله پرداخته اند که یا دانشگاه نرفته اند و یا چند صباحی در دانشگاه پرسه زده و یکباره خود را صاحب نظر یافته و حس تحلیل گری به آنها دست داده و به نقد دولت و وزارت و دانشگاه ها پرداخته و برای معدود اساتید اخراجی اشک تمساح ریخته و فریاد وا استادا سرداده و گریبان دریدند و مویه سردادند!!!
شکی نیست که بالندگی نظام اسلامی ایران در این چند دهه مرهون اساتید برجسته و متعهد و مومن و بزرگواری است که بی نام و نشان بار سنگین رشد علمی و عملی کشور را بدوش کشیده اند و در زمینه هسته ای و موشکی و دفاعی و نانو و فضایی و پزشکی و...دهها صنعت دیگر بی منت و بی سروصدا تلاش کردند و چون شمع سوختند و نورافشانی کردند و رشد و پیشرفت آفریدند و کشور را در این زمینه ها به خودکفایی رسانده و سربلند کردند و صدها شاگرد و دانشجو تربیت کرده و پرورش داده اند که راه آنها را با قدرت و قوت ادامه دهند؛ و البته در این بین دشمن تبهکار هم آرام ننشست و دست کثیفش را به جنایت آلوده کرد و تعدادی از این عزیزان را شهید نمود و همچنان در کمین اساتید برجسته دیگر نشسته است. در کنار این قله بلند افتخار و سرافرازی که اساتید عزیز دانشگاه های ما آفریدند ، متاسفانه تعداد بسیاربسیار اندکی از اساتید هستند که چشم دیدن پیشرفت کشور را ندارند و دلداده دشمنان مردم ایران هستند، اینان در سیاست خارجی قائل به "تسلیم" و در سبک زندگی قائل به "تقلید" هستند، تولید علم را فقط در"ترجمه" می بینند و باوری به استقلال و اتکاء به خود و توانایی تولید علم ندارند؛ اینان دائم در روح و روان و قلب و مغز دانشجویان این سرزمین القاء یاس می کنند و راه نجات را در پیروی بی چون و چرا و تقلید تهوع آور از غرب می دانند و به تعبیر قرآن کریم "اشربوا فی قلوبهم العجل" هستند، حالا سوال این است که چرا باید با سرمایه و بودجه عمومی فرزندان این مرز و بوم را در اختیار اساتیدی قرار داد که نه سواد علمی درستی دارند و نه ایمان و اعتقاد و باوری و نه غیرت ایران خواهی و نه حتی حس استقلال طلبی و میهن پرستی؟ چرا باید در کشوری که چهل و اندی سخت ترین تحریم ها را از ناحیه دشمنان ایران و انقلاب تحمل می کند، کرسی درس و بحث در اختیار اساتیدی قرار گیرد که شیفته و دلداده دشمنان ایران هستند؟ چرا باید فرزندان و جوانان غیور این مرز و بوم زیر دست چنین اساتیدی که به تعبیر امام راحل (ره) دارای مغزهای آلوده و پوسیده هستند تربیت شوند؟ براستی چرا؟
اما مساله تدریس ادبیات پایداری توسط استاد حدادیان، که خشم آمریکا پرستان را برانگیخته و آنها را عصبانی کرده است، باید عرض شود همانطوری که روابط عمومی دانشگاه تهران بیانیه صادر کرد، استاد حدادیان چندین ترم است که مشغول تدریس هستند و شرایط استادی و مدرک و مجوز لازم را سالهای قبل از دانشگاه اخذ کرده اند؛ پس چه مشکلی برای تدریس امثال این عزیزان هست؟ آیا مداح بودن مانع مدرس بودن است؟ مثلا" آقای دکتر میثم مطیعی که مداحی می کنند دیگر نباید تدریس داشته باشند؟ این چه منطقی است ؟ ما اساتیدی داشته و داریم که هم در پزشکی موفق شدند و طبابت می کنند ودر عین حال ملبس به لباس روحانیت هستند و بعضا" منبر هم می روند؛ که نمونه آن آقای دکتر آقا رفیعی است که متخصص جراحی عمومی هستند و ملبس به لباس روحانیت و استاد دانشگاه و درعین حال مبلغ اسلام! اگر امثال استاد حدادیان ادبیات پایداری تدریس نکنند چه کسانی باید تدریس کنند؟ ایشان که هم جبهه را درک کردند و هم در مکتب مقاومت و پایداری و مکتب امام حسین علیه السلام تربیت شدند بسیار شایسته ترند برای استادی و تدریس تا کسانی که در مکتب "عمو سام" و مکتب "ولنجک" رشد کرده و پرورش یافته اند.والسلام
هادی واسعی
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
@kafesiasi