🌷 ✨یه روز کہ اومدم خونه چشماش سرخ شده بود. نگاه ڪردم دیدم ڪتاب گناهان کبیره📚 شهید دستغیب تو دستاش گرفته ... بهش گفتم : گریه ڪردے؟ یه نگاهے به من ڪرد و گفت : راستے اگه اینطوری کہ توی این ڪتاب نوشته با ما کنہ عاقبت ما چے میشه⁉️ مدتے بعد برای خودشـون یه صنـدوق درست ڪرده بود و به دوستاش گفتہ بود: هر ڪس بڪنہ 50 تومان بندازه توے صندوق، " باید جریمــــه بدید تا گنــــــاه تڪـــرار نشـــــه📛 " 🆔 @kahfolhassan