💫بخش هفتاد و یک💫
فصل سی و چهارم
چگونه زندگی معنا داری خلق کنیم؟
چه اتفاقی سبب میشود به اهمیت برخی ارزش ها پی ببرید و بفهمید که مطابق آن ها زندگی نمیکنید؟چگونه حرکت در مسیر درست را آغاز میکنید؟زمانی که تصمیم میگیریم تغییری ایجاد کنیم ،احتمالا به هدفی جدید و اساسی می اندیشیم.مثلا پس از بررسی ارزش هایتان تصمیم میگیرید با ورزش به مراقبت از سلامتی تان بپردازید. قدم بعدی تعیین اهداف جدید است؛شاید تصمیم بگیرید در مسابقات ماراتن شرکت یا تغذیه تان را اصلاح کنید ،اما صرف تعیین هدف چیزی تغییر نمیکند و تغییرات احتمالی پایدار نخواهند بود.در واقع جزییات رفتارهای روزمره و تکراری شماست که پیشروی درمسیر درست را امکان پذیر میکند.
شاید شرکت در ماراتن هدف شما باشد،اما در نهایت چه در ماراتن شرکت کنید،چه نکنید، بخش اصلی تغییر شما از نحوه برنامه ریزی برای دویدن روزانه ،گروهی که برای ادامه ی برنامه ی دویدنتان به آن ملحق میشوید،روش هایی که طی آن به تدریج مسافت دویدنتان را افزایش میدهید و تغییرات رژیم غذایی تان سرچشمه میگیرد.
تعیین هدف،پشتکار اولیه برای حرکت در مسیر صحیح را در شما خلق میکند.اما بخاطر داشته باشید که اصرار به رسیدن به نقطه ی پایانی هدف و پایان مسیر،در واقع نوعی محدودیت است.
شاید در این میان،پس از ارزیابی دوباره ی ارزش های خود و بر اساس مهمترین اولویت هایتان ،بخواهید در مسیر جدیدی قدم بگذارید و ادامه ی مسیرتان را در جهتی دیگر طی کنید.بسیاری از مردم پس از یک بار دویدن در ماراتن،برای همیشه با آن خداحافظی میکنند.
با گذر زمان شاید جزییات ارزش هایتان تغییر کند؛بنابراین ارزیابی منظم ارزش ها کار مفیدی است.این کار امکان تمرکز روی جزییات ظریف اصولی را،که طبق آن زندگی میکنید،فراهم می آورد.باید از خود بپرسیم: ((امروز میخواهم چگونه آدمی باشم؟و برای قدم گذاشتن در این مسیر چه کاری قرار است انجام دهم؟)) اگر قرار است از آن دسته افرادی باشید که هر روز مراقب سلامتی خود هستند ،بعد از اتمام ماراتن ،احتمالا به این هدف پایبند خواهید بود .این کار اقدامی دو جانبه است.با صرف زمان برای فکر کردن و تجسم شخصی که قصد دارید باشید و تغییر این ایده ها به اقدامات ملموس و پایدار، میتوانید به تلاش هایتان معنا ببخشید.تغییر سخت است،پس به دلیلی واضح و ثبات شخصیت نیاز دارید،تا هنگام رویارویی با مخالفت اجتناب ناپذیر ذهن اطرافیانتان،با پشتکار به راهتان ادامه دهید.
به تدریج،پس از تثبیت روش های جدید تفکر و رفتار،باورهای شما در مورد خودتان شروع به تغییر میکند.در نتیجه دقیقا فردی میشوید که سلامتی و تناسب اندام را در اولویت قرار میدهد،کسی که به سبک زندگی جدیدی پایبند است،نه کسی که هدف اصلی اش دویدن در ماراتن است .حالا ورزش میکنید؛چون ورزش هدف شما نیست،بخشی از هویت شماست و ایده ی دویدن در ماراتن دیگر اهمیتی ندارد.
تمرکز بیش از حد بر نتیجه،سبب میشود در صورتی که نتایج زودهنگام را مشاهده نکردید یا در طول مسیر با مخالفت ها و موانع برخورد کردید،سریع دست از کار بکشید. تصمیم برای تعیین هدف باعث هیجان و جرقه های انگیزه در شما میشود.اما انگیزه مانند شعله کبریت است ،میسوزد و تمام میشود.انگیزه منبع سوختی ناپایدار است .اما اگر برای رسیدن به هدفتان ،فعالیت های جزیی روزانه ای را که چندان افراطی یا شدید و هیجانی نباشند در نظر بگیرید،هویت جدیدی که از دل همین کارها خلق میشود به پایداری تان در این مسیر کمک خواهد کرد.
خلاصه فصل
*هنگامی که تصمیم میگیرید زندگی تان را تغییر دهید،احتمالا اول به تعیین اهداف بزرگ و افراطی تمایل دارید.
*صرف تعیین هدف نمیتوانید از تغییر و پایداری آن در زندگی تان مطمئن باشید.
*صرف زمان برای فکر کردن و تجسم شخصی که میخواهید باشید و تغییر این ایده ها به اقدامات ملموس و پایدار ،به تلاش هایتان معنای در خور توجهی میبخشد.
*پیوند اهداف شما با هویتتان سبب میشود رفتارهای جدید شما را به نقطه ای فراتر از هدف اولیه تان هدایت کند.
#قصه_شب
#بخش_هفتاد_و_یک
#چرا_کسی_تا_به_حال_اینها_را_به_من_نگفته_بود
#کتاب_بخوانیم