🌷👆🌷👆🌷 چگونه از شهادت همراه و همسنگر زندگي‌تان مطلع شديد؟ سجادم هر روز تماس مي‌گرفت. 46روز آنجا بود. روز 13 بهمن ماه 94 ساعت يك و نيم بعدازظهر بود كه براي آخرين بار تماس گرفت و گفت تا چند روز ديگر نمي‌تواند زنگ بزند و نبايد نگران باشم. من خوشحال شدم كه ديگر روزهاي آخر است و او باز مي‌گردد. چون اكثر دوستانش از سوريه بازگشته بودند. صبح روز شنبه 16 بهمن چند تا از خانم‌هايي كه همسرانشان رفته بودند تماس گرفتند كه كازرون چند شهيد داده است. من زدم زير گريه و گفتم سجادم شهيد شده است. با پادگان تماس گرفتم و با يكي از دوستانش صحبت كردم. او گفت كه خبري نيست. سجاد حالش خوب است. قطع كردم اما دوباره تماس گرفتم و گفتم راستش را بگوييد سجاد شهيد شده است. گفت نه فقط زخمي است. باور نكردم گفتم من طاقت دارم بگوييد. او هم گفت خانم دهقان من چگونه اين خبر بد را به شما بدهم. اين حرف را كه زد بند دلم پاره شد. گفتم يا حضرت زينب(س) قبولش كن. 🌷👇🌷👇🌷