❂◆◈○•--------------------
❂○° شهیدی با مجروحیت های عجیب °○❂
💠 در کتاب سرسپرده با زندگی مردی آشنا میشویم که برای نجات جان همرزمانش، یک نارنجک در حال انفجار را بین دو دستش میفشارد و دستهایش را بین پاهایش میگذارد. بعد چند ثانیه طولانی را در خلأ میشمارد تا نارنجک بین هیکل چمباتمهزدهاش منفجر شود. حاصل این فرایند دردناک به چنین سرنوشتی ختم میشود: «هاشم از موج انفجار چرخی در فضا زد و چند متر به هوا پرتاب شد. در اثر برق انفجار چشمانش جایی را نمیدید. با همان وضعیت روی دو زانو ایستاد و گفت: کسی که چیزیش نشده؟ صورتش بدجوری سیاه و کبود شده بود. افتاد روی زمین و از نوک انگشت تا سرش خون فواره زد. انگار هاشم روی فرشی از خون افتاده بود. . . دکتر شرح حال مجروح را این طور نوشت: اصابت ترکش به قفسه صدری سینه؛ ترکیدگی ماهیچه پای راست؛ شکستگی بازوی دست چپ، قطع دست راست از مچ؛ از دست چپ هم فقط دو انگشت برای بیمار مانده؛ اصابت ترکش به تمام نقاط بدن از کف پا تا صورت، جراحات عدیده از ناحیه داخل شکم و...»
🔸چنین اتفاقی که اگر برای هرکسی بیفتد یک فاجعه به شمار میرود، تابستان سال 62 برای هاشم کلهر افتاد. روز حادثه او مشغول آموزش کار با نارنجک برای نیروها بود که یک بسیجی ناوارد ضامن نارنجکی را بیهوا میکشد و هاشم آن را از او میگیرد. بعد برای اینکه کسی آسیب نبیند، آن را توی دستهایش میگیرد و... انفجار هیکلش را فرو میریزد.
هاشم را به بیمارستان منتقل میکنند و چند وقت بعد در حالی که از 10 انگشت هر دو دستش فقط دو انگشت پیروزی برای یکی از آنها باقی مانده بود، به منطقه بر میگردد. قاعدتاً باید روحیهاش ویران شده باشد، اما تا دوستانش را میبیند بدون اینکه اخم کند، دستش را به نشانه پیروزی بالا میآورد و پای شوخی و مزاح را باز میکند!
🌷 سردار شهید
#هاشم_کلهر معاون گردان مقداد تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص)
------------------------•○◈❂
○⭕️