*درس خواندن از طریق ضبط صوت
پس از بازگشت از آلمان، دوستان جانبازم به دیدن من آمدند و گفتند باید ادامه تحصیل بدهی. این تشویق ها جرقهای بود برای شروع درس خواندن. من که توانایی تحصیل در مدارس مثل دیگر دانش آموزان را نداشتم نوار درسهای دوره دبیرستان را تهیه میکردم و با گوش دادن از طریق ضبط صوت، دروس را حفظ میشدم و موقع امتحان با گرفتن منشی به مسئولات پاسخ می دادم و چهار سال دبیرستان را به این شکل به پایان رساندم.
در دوره دانشگاه نیز جزو دانشجویان موفق بودم و با معدل 18 قبول شدم و این معدل در کارشناسی ارشد به 18.5 رسید. من در بین همه دانشجویان جایگاه خاصی داشتم و در هیچ درسی از آنها پایینتر نبودم و جای هیچ حرفی در زمینه استفاده از سهمیه باقی نگذاشته بودم. در آن زمان نیز در دانشگاه اساتیدی وجود داشت که منتقد جدی نظام بودند، اما من کوشش میکردم در درس چنین اساتیدی بهترین باشم تا این ذهنیت به وجود نیاید که افرادی که حزباللهی هستند آدمهای بیسواد و درسنخوانی بوده و فاقد توانایی هستند و همیشه انرژی زیادی میگذاشتم.

*وقتی استاد دانشگاه از من عذرخواهی کرد
درسی به نام اندیشه سیاسی در غرب را با استادی بنام دکتر رضوی داشتم که از اساتید معروف دانشکده علوم سیاسی بود. در امتحان این درس موفق شدم نمره 18 بگیرم؛ آن هم در شرایطی که در کلاس بیش از 100 نفر دانشجو بود و تنها 2 تا 3 نفر نمره 19 گرفتند.
استادگفت: نمره 18 به بالا نمره خودتان است و بقیه نمرهها با ارفاق است. وقتی ورقهام را دیدم متوجه شدم که یکی از کلمات به نام «مقیاس» را منشی با (ص) نوشته است و استاد با کشیدن خط زیر آن نوشته بود، باعث تأسف است دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه تهران غلط املایی دارد.
من که به دلیل قطع دستانم از مچ نمی توانستم خودم جواب سوالات را بنویسم درانتهای صحفه نوشتم این ورقه باکمک منشی نوشته شده است و استاد بادیدن توضیحاتم از من عذر خواهی کرد و. 4