۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰
سالروز دیدار فاتحان بازی دراز با امام خمینیِ
کوچه های جماران پر بود از رزمندگانی که شوق دیدار امام در دلشان آتشی برافروخته بود
دو ماه از عیدگذشته وحالا آنها آمده بودند آن عیدانه که به امام وعده کرده بودند،در طبق اخلاص نهاده،تقدیم کنند
پیچک با اشاره ای موحد را با آستین خالی و محسن را با جراحت گردن صدا زد تا واردحیاط شده امام را درحالیکه شمد سفید تا شده ای روی پاهایش انداخته،مثل همیشه آرام روی صندلی کوچکی نشسته است
فاتحان بازی دراز از جلوی در خانه تا آن ایوان صف بسته،یکی یکی آرزومندانه خودشان را به دستبوسیِ امام میرساندند تا تفقدی نصیب شده،دست مرحمت امام را روی سرشان حس کنند
آه که آن چندثانیهای که برایش چندماه زحمت کشیده بودند و به اندازه چندسال از زندگی شان میارزید چه زود گذشت.وبعد وزوایی بود که در کسوت یک سرباز درمحضر امام درجمع همرزمانش ایستاده گزارش عملیات را به تمامت وزیبایی قرائت کرد،گزارشی که درپایان پیشنهاد میکردبعد ازین میتوان نام قله های بازی دراز را بازوی ولایت فقیه نامید
ِ