بیدار شو قهرمان!
جنگ به پایان رسید...
اين عكس در ٢٨ اسفند ١٣٦٣، در جنوب بصره گرفته شده است.
عکاسی به نام «پاولوسكي»، عكسي از جسد يك سرباز جوان ایرانی ميگیرد، كه جاودانه ميشود.
شاید اين عكس را پیش از این ديده باشیم؛
او آرام خوابيده است ،مانند هرجنگجویی كه پس از ساعتها نبرد شاید به خواب سنگيني فرو رود.
رنگ چهرهاش نشان ميدهد، که چند روز است همين جا آرميده است.
در چهرهاش نشاني از ترس نیست.
حالت دستهايش مانند كسي است، كه در خنكاي يك بامداد بهاري، شيرينترين و بهترين خواب دنیا را میبیند.
جورابهایش نو است.
پوتین به پا ندارد.
كوله پشتياش خالي، و فانوسقهاش باز شده است.
خواب قهرمان وطن، چنان سنگین است، كه هرچه داشته، بردهاند.
و او بيدار نشده است،گُلها بدن نازنينش را در آغوش گرفتهاند.
اين جا دور از تو، در میهن بارها بهار آمده، اما ما نه حال و هواي تو را داريم، نه باور و آرامشت را...
اي كاش كمی از خوابهاي زيبايي كه ميبيني، برايمان میفرستادی ،کمی از آرامشت را، بندی از ترانهات را..
"سلام بر عزم شما که گواه حزمتان باد