• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️ مکثی کوتاه (1) مسلماً انتخابات رشد است و «اساساً» از تفکر دیکتاتوری خیلی جلوتر است، ولی سخن ابتدائاً در باب «الگوی انتخاباتی موجود» به عنوان یک فکر و فرهنگ و رویه‌های عمل است، خوب است دقیقتر ببینیم که به چه چیزی تن داده‌ایم و این رویه دارد چه چیزی به بار می‌آورد. اگر سعادت خود را در انطباق بر مکتب راقی امام خمینی می‌دانیم، باید آنچه می‌کنیم را بر آن فکر تابنده عرضه کنیم و ارزیابی و راهنمایی آن را بشنویم. اگر فصل جدید را فصل فرهیختگی و صراحتهای انقلابی بخوانیم، دست از تسلیم حوادث شدن برمی‌داریم. لذا شاید اگر اینگونه بنگریم همۀ آنچه اینک واقعیّتی به نام «الگوی انتخاباتی موجود» است را یک تحجّر، یک عقب‌ماندگی و یک نرم‌افزار کاهنده ببینیم و آن را در شأن خود نشناسیم؛ یعنی بگوییم تن دادن به این فرهنگ ریشه در نوعی بی‌ریشه‌گی دارد و فرصت‌های ما را می‌سوزاند. الگوی انتخاباتی امروز یعنی رقابت و کنار زدن «رقیب»، یعنی فقط «رأی گرفتن» از مردم، یعنی قطع کردن روال عادی زندگی و یکباره با برپایی جوها و جنجالهای تصنّعی و سرطانی یک تصمیم واقعاً اثرگذار و شاید تعیین کننده گرفتن، یعنی نمایش و جلوه‌گری آنها که ایشان را ستون‌های جامعه می‌خواهیم، یعنی مچ‌گیری، تنقیص هم، افتادن در شور اتهام، یعنی گرفتن حال مردم و گامهایی به عقب کشیدن اخلاق عمومی، یعنی خلق کدورتهایی میان هم‌سنگران خویش، یعنی عوامی‌گری، یعنی معطل کردن کارهای دولتی، یعنی ... . با صد احترام و تواضع عرض می‌کنیم، همه می‌دانند که سیاسیون در این بازۀ زمانی ـ کم یا زیاد ـ به شومن‌های تبلیغاتی تبدیل می‌شوند و کلاً بر اساس منطق جلب توجه و ربودنِ ذهنیّت‌های مردم «جلوه‌گری» می‌کنند. البته تنها آنها نیستند که در این گردونۀ فسادزا وارد می‌شوند، خیل عظیمی از فعالان سیاسی و سرمایه‌های ارزشمند اجتماعی نیز در کنار ایشان، بلکه کل شعور اجتماعی به یک مسلخ فرزانگی می‌رود. ولی مسأله فراتر از این است. شاید بگوییم بالاخره الگوی موجود، قانون رسمی جمهوری اسلامی است. این که انتخاب قانون شده مشکل نیست. مسألۀ اصلی این است که مردم‌سالاری که واقعاً نجات کشور در گرو آن است در این انتخاب‌ها، انتخاب‌ها در این قالب و این قالب در فرهنگ غالبی محصور شده که ما را از روح جمهوری اسلامی دور کرده است. ما به نام عزیز اسلام واقعاً دنبال جمهوری اسلامی بودیم. مشکل جریان اعتدال و اصلاح‌طلب این بود که اساساً باور نداشت ما سخن نوی داریم و می‌توانیم همه‌جا متفاوت باشیم ـ که این یعنی یک فاجعه، یک عقب‌ماندگی و ارتجاع شوم تاریخی و این یعنی عدم صلاحیّت ـ و با این فهم نافهم با ما کردند آنچه که کردند و انصافاً مسیر استحالۀ کامل «جمهوری اسلامی» را در پیش گرفتند. ما که منتقد جریان انحرافی «دولت سازندگی» و «دولت اصلاحات» بودیم، «هم/نیز» عملاً اعتقادی شبیه به ایشان پیدا کرده‌ایم و خبری از فرهیختگی انقلابی در ما نیست، امتیاز خود را صادقانه پذیرفتن نظریّۀ ولایت فقیه می‌دانیم ولی این اصلاً کافی نیست. ما حرف نویی داشتیم (به تعبیر حضرت آقا «حرف نويى كه مى‏توانست در دنياى افكار عمومى، بخصوص در دنياى اسلام، براى خود جا باز كند. قسمت اعظم اين حرفِ نو توحيد بود؛ با معناى عميق و دقيق و همه‏جانبۀ آن») این حرف نو اساساً در حوزۀ زیست اجتماعی بود و البته پس از آن به حوزۀ حکمرانی نیز می‌کشید. حتی ولایت فقیه یک نظریّۀ اجتماعی است نه صرفاً یک نظریۀ حکمرانی. البته حضرت امام در حوزه حکمرانی نیز یک نظریّۀ حاکمیّتی نوین ارائه کرد که همچون یک روح در جسدهای متنوعی قابل جریان بود. نهایتاً چیزی از آن جوهره، در قالب قانون انتخابات فعلی درآمده است. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang