💢قسمت دوم دعایی که مستجاب شد...🤲🏻🤲🏻 🛑 مادرو دوقولو ۹ ساله حافظ دو جزء قرآن با هم شهید شدن....😭😭 ❇️،پدرجامانده شهادت همیشه دعا میکردیم همه چیزمون در راه خدا بره و خدا همه چیز رو ازما گرفت ...🤷‍♂🤷‍♂ علی ابومحمد خطاب به خودش می‌گفت شهید زنده است و آنهایی که نباید شهید می‌شدند شهید شدن😭😭 خانمم همیشه دعا میکرد که شهید بشم ولی خودش زودترشهید شد... ✅برای تک پسرم همیشه دعا میکردم شهید بشه ولی فکر نمی‌کردم اینقدر زود بیادشهادتش ✅ مادر بزرگ: پسرش ۹ ساله بود و دغدغه شهادت داشت و میپرسید وقتی شهید میشم چیزی احساس میکنم یا نه؟؟😳🤷‍♂ ✅ من موقع شهادت محل کار بودم شب بود و خواب بودم بیدارم کردن گفتن منطقه ایی که خانمم بوده رو زدن به محض قطعی شدن شهادت رفتم دو رکعت نماز شکر خوندم چون برکت بود برام...🤔🤔 ✅سه شنبه شهید شدن و کمتر در محل کار دلتنگ میشدم ولی اون ایام یکشنبه قبل شهادت دلم داغ شده بودکه برم ببینمشون از محل کار مرخصی گرفتم برم ببینمشون ۵ ساعت پیششون بودم.‌...😔😔 وقتی وداع کردم حس غریبی در چهره بچه ها دیدم مثل اینکه نوری داره بلند میشه... ۴ روز قبل از شهادت از بیروت اومدن روستا ختم دایی...و... 🎙 @kalamabeheshti