اندیشه تشیّع
🔰 اولین هجوم به خانه فاطمه! ✍ عمر وارد خانه می‌شود، او می‌خواهد علی(علیه‌السلام) را به مسجد ببرد، ا
🔰◾️لحظات سختی که بر آل الله گذشت! ✍ عمر به سوی کوچه بنی‌هاشم، حرکت می‌کند، و به سمت خانه امیرالمومنین(علیه‌السلام) می‌رود. سکوت مرگ‌بار مدینه‌الرسول شکسته می‌شود، عمر روبروی در خانه امیرالمومنین(علیه‌السلام) ایستاده است و با صدای بلند فریاد می‌زند: «ای‌ علی! در را باز کن و از خانه خارج شو و با خلیفه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیعت کن، به خدا قسم، اگر این کار را نکنی، خونِ تو را می‌ریزم و خانه‌ات را به آتش می‌کشم». 💬 صدای فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به گوش می‌رسد: «ای گمراهان! از ما چه می‌خواهید؟» عمر عصبانی می‌شود و فریاد می‌زند: «به علی بگو از خانه بیرون بیاید، و اگر این کار را نکند من این خانه را به آتش می‌کشم!» 🥀 فاطمه(سلام‌الله‌علیها): ای عمر! آیا می‌خواهی این خانه را آتش بزنی! عمر: آرى! اين كار آنچه را كه پدرت آورده محكم‌تر مى‌سازد. 🥀 فاطمه(سلام‌الله‌علیها)فرمودند: چگونه شده که تو جرأت این کار را پیدا کرده‌ای! آیا می‌خواهی نسل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را از روی زمین برداری! عمر: ای فاطمه ساکت، شو، محمد مرده است، دیگر از وحی و آمدن فرشتگان خبری نیست! 🥀 فاطمه(سلام‌الله‌علیها)فرمودند: خدایا، از فراق پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ستم این مردم به تو شکایت می‌کنم. گروهی از همراهان عمر، بعد از شنیدن صدای فاطمه(سلام‌الله‌علیها) پشیمان می‌شوند و بر می‌گردند، و همه کسانی که صدای فاطمه(سلام‌الله‌علیها) را می‌شنوند، به گریه می‌افتند. 🔥عمر فریاد می‌زند: «بروید هیزم بیاورد». بعد از چند لحظه هیزم‌ها جلو درب خانه فاطمه(سلام‌الله‌علیها) انباشته می‌شود. عمر فریاد می‌زند: «قسم به آنکه جان عمر در دست اوست يا بيرون بيائيد و يا اينکه خانه را با اهلش به آتش می‌کشم» 💬از میان جمع صدای بلند می‌شود: «ای اباحفص(کنيه عمر) در اين خانه فاطمه است». عمر پاسخ می‌دهد، گرچه فاطمه در خانه باشد.(خانه را به آتش می‌کشانم) این داستان ادامه دارد...... btid.org/fa/news/87644 💠اندیشه تشیع: ♨️ @kalamema 👈