حسن روحانی همان است که بود‼ قبلاً گفته بودیم هنگامی که آقای حسن روحانی از لزوم مقابله با زورگویی های آمریکا و تسلیم نشدن در برابر آن سخن می گویند ، قاعدتاً باید به لوازم آن نیز پایبند باشند . اگر ما می خواهیم با مهمترین تهدید آمریکا ـ یعنی اعمال فشارهای اقتصادی ـ ، مقابله کنیم ، باید ابتدا مسئولینی که در پنج سال اخیر نشان داده اند که اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارند و مسبب نابسامانی های اقتصادی در حوزه سقوط ارزش پول ملی ، به تاراج رفتن ذخایر ارزی کشور ، به هدر دادن بخش عظیمی از ذخایر طلای کشور ، به تعطیلی کشانده شدن بسیاری از واحدهای تولیدی ، و افزایش بی رویه قیمت مسکن و خودرو و نیازهای روزمره مردم بوده اند ، از پست های خود برکنار شوند . یعنی رئیس بانک مرکزی ، معاون اول رئیس جمهور ، وزیر اقتصاد ، وزیر صنعت ، وزیر راه و شهرسازی ، وزیر کار ، معاون اقتصادی رئیس جمهور ، و رئیس سازمان برنامه و بودجه ، باید برکنار شده و به جای آنان از افراد انقلابی و با روحیه جهادی ـ که جزو طبقه اشراف و مرفهین بی درد نیز نباشند ـ ، استفاده کرد . اما متأسفانه دیدیم که دولت فقط به تعویض رئیس بانک مرکزی اکتفا کرد ، آن هم به دلیل اینکه مدت دوره پنج ساله اش تمام شده بود ! اما فرد دیگری به جای وی روی کار آمد که تفاوت بارزی با نفر قبلی ندارد ! پس از آنکه مجلس شورای اسلامی نیز وزیر کار را استیضاح و برکنار کرد ، آقای حسن روحانی فرد دیگری را به جای وی به عنوان سرپرست وزارت کار منصوب کرد که جزو مدیران و نزدیکان وزیر برکنار شده بوده است ! لذا ملاحظه می گردد که جناب آقای حسن روحانی بنا ندارد تا تیم اقتصادی ناکارآمد خود را تغییر دهد و اراده ای برای تصحیح رویه غلط پنج سال گذشته دیده نمی شود . مقام معظم رهبری در سخنان 22 مرداد 97 خود با اشاره به سیاست غلط دولت در راستای برباد دادن منابع ارزی و طلای کشور در طی ماه های اخیر ، فرمودند :« ارز را یا سکّه را وقتی که به‌صورت غلط تقسیم میکنند، این دو طرف دارد: یکی آن که می‌آید این را میگیرد و مثلاً فرض کنید قاچاقچی است یا به قاچاقچی میفروشد؛ یکی آن که این را میدهد. ما همه‌اش داریم دنبال آن کسی که «می گیرد» می گردیم ـ مفسد اقتصادی، قاچاقچی ـ درحالی‌که تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داد»؛ او را باید دنبال کرد. در این کاری که اخیراً قوّه‌ی قضائیّه شروع کرده که کار درستی است، دنبال این هستند. نه اینکه بی خود زید و عمرو را متّهم کنند؛ نه، لکن بالاخره یک تخلّفی انجام گرفته، یک خطای بزرگ انجام گرفته. نمیگوییم هم «خیانت»؛ زبان بنده این‌جور نمی گردد که راحت بگوییم فلانی یا فلان‌کَس‌ها خیانت میکنند؛ نه، امّا بالاخره خطا کردند و خطای مهمّی کردند که ضررش به مردم برگشت.» مشخص است که عامل اجرایی این خطای مهم ، رئیس وقت بانک مرکزی یعنی آقای سیف ، بوده است . اما آقای سیف قطعاً بدون تأیید وزیر اقتصاد و دستور رئیس جمهور ، نمی توانسته چنین ضربه مهمی را به خزانه کشور وارد کند . لذا دستگاه قضایی می بایست بدون هرگونه ملاحظه کاری ، آقای سیف و آقای کرباسیان و آقای روحانی را مورد بازخواست قرار دهد . از سوی دیگر ، مقام معظم رهبری در سخنان 22 مرداد خود ، هر گونه مذاکره با دولت آمریکا را قاطعانه ممنوع اعلام کردند و اجازه قبلی به آقای ظریف برای مذاکره با طرف آمریکایی را نیز اشتباه و باعث ضرر به کشور دانستند . اما هنوز 48 ساعت از اعلام علنی ممنوعیت هر گونه مذاکره با مقامات آمریکایی نگذشته بود که آقای حسن روحانی در سخنانی گستاخانه ، به مقابله با موضع رهبری نظام برخاست و اظهار داشت : « آمریکا نیز خود کاری کرده که شرایط مذاکره را از بین برده ؛ با روند خوبی داشتیم مذاکره می‌کردیم اما خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و می‌گوید باید چگونه عبور کنم!؟ اگر می‌خواستید عبور کنید، چرا خراب کردید؟ اگر می‌خواستید همدیگر را ببینیم چرا پل را خراب کردید؟ خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد می‌زنند. این که نشد. اگر راست می‌گویید بیایید پل را دو مرتبه درست کنید. پل را که درست کردید خود به خود و به طور طبیعی رفت و آمد درست می‌شود .» می بینیم که رهبری نظام ، مذاکره دولت روحانی با آمریکا را باعث ضرر و خسارت اعلام می کند اما جناب روحانی می گوید که " با روند خوبی داشتیم مذاکره می کردیم " ! یعنی چهار سال مذاکرات بی ثمر با دولت مستکبر آمریکا که منجر به توافق ضد ملی و خسارت بار برجام شد و در اثر آن نه تنها هیچ تحریمی لغو نشد ، بلکه دهها تحریم جدید نیز به تحریم های قبلی اضافه شد ، از نظر آقای روحانی روندی خوب محسوب می شود ! سپس روحانی با چراغ سبز نشان دادن به آمریکایی ها ، آمادگی خود را برای مذاکره مجدد اعلام می کند ! و به این ترتیب نشان می دهد که حسن روحانی هیچ فرقی نکرده و قصد تبعیت از دستورات رهبری را ندارد و موضع گیری به ظاهر