متن شعر روضه خروج کاروان امام حسین علیه السلام از مکه در یوم الترویه - کربلایی علی کرمی:
نگویم می رود مهمان کعبه
رود از جسم کعبه جان کعبه
حرم شد از حرم یک باره خالی
شده آواره مولا با موالی
به شب از خانه، صاحب خانه می رفت
پی یک شمع صد پروانه می رفت
حرامی ها چه با این زمره کردند؟
که حج خود بدل بر عمره کردند
رباب آسا، رباب اندر خروش است
دلش غوغا کنان و لب خموش است
جوانان گرد مهدش جمع آیند
همه پروانه آن شمع آیند
ندانم از چه دستی آب خورده ست
که یک غنچه دل صد باغ برده ست
الهی حرمله آتش بگیری
مرا کردی دچار سر به زیری
خاطر شاه از این روضه مکدر گردد
از خجالت نتوانست حرم برگردد...
پدرش چیز زیادی نمیخواست فرات
دو سه قطره ضرری داشت به اصغر برسد
آب از کافر اگر خواسته بودم میداد
مشکلم حل نشد آخر به تمنا چکنم؟
منی که جهان میکشد منتم را
ّبرای تو از خصم منت کشیدم..
زدند و بریدند و با خود نگفتند
برای تو شش ماه زحمت کشیدم
Eitaa.com/Kanal_AshK