متن شعر مناجات با خدا - حاج مهدی رسولی: جای خلوت کردن و بیتوته جلوت می کنم پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت می کنم من خودم وضعم خراب است و گنه کارم ولی این و آن را دائما دارم نصیحت می کنم جای شاکر بودن و تسلیم امر تو شدن تا بلایی می رسد فورا شکایت می کنم تازه فهمیدم چرا سوزی ندارد ناله ام چون که تهمت می زنم یا این که غیبت می کنم من خودم را می شناسم ، رو نده گاهی بزن اینقدر بخشش نکن دارم بد عادت می کنم سیئاتم را بدل کردی به خوبی ها ، ولی جای عبد تو شدن دارم خیانت می کنم دوستان من همه گریه کن و سینه زنند من فقط با نوکران تو رفاقت می کنم کربلا رفتن برای من شده یک آرزو اربعینی قسمتم کن التماست می کنم لحظه ی افطار تا آب گوارا می خورم قاتلانش را هزاران دفعه لعنت می کنم از عطش ؛ لب های او مثل دو تکه چوب شد تا زمین افتاد دور خیمه ها آشوب شد