#سیدحسن_نصرالله
#شهید
پس از دلواپسیهایِ پیاپی در شبی دشوار
خبر پیچید و غم یکباره شد بر قلبمان آوار
خبر پیچید محکم بر گلو و بغض پیدا شد
خبر سنگین و اشکِ چشمِمان هر لحظه دریا شد
شب و دلشورهها افتاد بر هر صفحهٔ تقویم
شد انگاری دوباره تازه... داغ ِ سیّدابراهیم
رسید از ضاحیه؛ داغی که عشق ِ جاودانی شد
خبر پیچید که:
#سیدحسن هم آسمانی شد
چنان آمیخت با جانش جهاد و استقامت را
گرفت از دستِ جدّش عاقبت رزقِ شهادت را
دلِ بیروت آشوب است و ویرانتر شد از این غم
تمام کوچهها بیتاب، از این زخمِ بی مرهم
عزیز از دست داده! آه... از این ماتم ِ ممتد
عزادار است و از لبنان صدایِ ضجه میآید
زمین خورد و نتیجه داد آخر کینهتوزیها
منافقها گِرا دادند؛ لعنت بر نفوذیها
فلسطین بیقرارش بود و غزه هست مجنونش
چه بی رحمانه بر آوارها پاشیده شد خونش
به دستِ آنکه در ذاتش نشان از آدمیّت نیست
سگِ هاری که نامشروع و نامش هست صهیونیست
همانکه میشود پیچیده طومارش به إذن الله
میافتد صد گره هر لحظه در کارش به إذن الله
::
تمام همّ و غمّش انتقامِ سخت و پیکار است
پدر از دست داده! خشمِ حزب الله بسیار است
بخوان "هیهات من الذلّه" را در گوشِ بعضیها
بیا بارِ امانت را بگیر از دوشِ بعضیها
بگیر این گنجِ ارزشمند را از دستِ ناآگاه
محوّل کن به دستِ انقلابیهایِ حزب الله
همانکه هست مثل حاج قاسم در دلِ میدان-
-مجهّز به سلاحِ علم و ایمان؛ تا بُنِ دندان
اگرچه نقشهٔ دشمن سراسر نحس و تاریک است
بدونِ ذرهای تردید، فتح قدس نزدیک است
قیامی سخت در راه است با یک لشگرِ خونخواه
پس از این بیشتر دارد ادامه
#راهِ_نصرالله
همان راهی که پایانش نشان از کربلا دارد
نشان از روضههایِ قتلگاه و بوریا دارد
::
تنی لبتشنه جان داد و سری میرفت بر نیزه
تمام خاک، غرقِ خون! تمام ِ دور و بر نیزه...
فدایِ آن عبایی که اسیرِ دستِ غارت بود
رسید آتش به جانِ خیمه و وقتِ اسارت بود
اسارت با جسارت عمهٔ سادات را رنجانْد
تنِ دروازهٔ ساعات را تنهاییاش لرزانْد
زبانم لال! ناموس علی(ع) و کوچه و بازار...
امان از شام و شادیِ یهودیهایِ بد کردار!
مرضیه_عاطفی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG