از سرم دور کن این نفس ملال آور را وا مکن از سرت این سائل پشت در را کار من فخر فروشی است به تو یا الله پس بخر بنده ی بیچاره و رسواتر را میوه ی چشم ترم خشک شده، کاری کن هیچکس دوست ندارد شجر بی بر را من فراری و خجالت زده ام درکم کن! ننشان جای من پست، کس دیگر را خواب غفلت، همه ی عمر مرا ویران کرد کاش میشد که دگر جمع کنم بستر را هر که محتاج شده، از همه کس طرد شده من شدم سائل زهرا .... کرم مادر را! آنقدر چرخ زدم دور علی که آخر می زنم دور ضریحش نفس آخر را مرگ، شیرینی لبخندِ علی جانِ من است وقت تشییع جنازه، برسان حیدر را روزی ماه رجب هم ز جواد ابن رضاست کاش آقا بخرد آبروی نوکر را وسط خانه زمین خورد و صدا کرد حسین او که مجبور نشد دور کند خواهر را جان به قربان لبش، تشنه شد و آب نخواست با همان تشنگی اش خواند علی اکبر را عمه ی محترمش را کسی آزار نداد باز هم شکر، نمی خورد غم لشکر را شب جمعه نروم کرببلا می میرم مادری دید غم صورت و خاکستر را رضا_دین_پرور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG