سرتاسر عمرتان به تردید گذشت عمری که به پوشاندن خورشید گذشت ای جرئت داعش از شما! وایِ شما! از این همه خون چگونه خواهید گذشت **** ایران عزیز ، استوار است و نجیب تا چند چنین دروغ و دشنام و فریب؟ بهتان زده‌اند گاه و گاهی دشنه یا شاهچراغ! ما غریبیم غریب **** هم دشنه به دوستان میهن زده‌اند هم چشمک تازه‌ای به دشمن زده‌اند در ریختن این همه خون‌اند شریک  آنان‌که به هر دروغ، دامن زده‌اند **** گیجید هنوز؟ فصل تردید گذشت هر قصه که گفتید و شنیدید گذشت داعش به چراغ‌ سبزتان، هار شده از این‌همه خون چگونه خواهید گذشت میلاد عرفان پور