؟ 5 ... رسیده‌ام به قسمت حساس ماجرا! باید صلواتِ تأیید بگیرم: -از طرف شما علاقه‌ای وجود داره؟ معطل نمی‌کند:«اگه علاقه‌ای نبود که الان این‌جا نبودم!» صلوات! نفسِ راحتی می‌کشم. خوب است که چشم باطن‌بین ندارد و الا بال و پر می‌دید جای دست و بالم! او راضی است و من هم که متقاضی! شناخت هم که داریم، هرچند که آشناتر خواهیم شد. پس بگذار بروم سروقت زندگی مشترک! می‌گویم ببین! اگر بخواهیم زندگی موفقی داشته باشیم، که می‌خواهیم، باید نگاهمان به قله‌ها باشد؛ قله‌های عشق. باید نگاه کنیم به زندگی علی(علیه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله علیها). زندگی‌مان باید ساده باشد و بی‌تجمل. اساس زندگی اصلا عشق است.» زود رفتم سراغ عشق؟ نه دیگر! باید بداند که از طرف من علاقه‌ای وجود دارد؛ یعنی، بیشتر از علاقه‌ای! می‌گویم زن و شوهر باید یار و همدم هم باشند. خواستم غیرمستقیم تأکیدی کرده باشم که ازدواج، او را محدود نمی‌کند. نیامده‌ایم که مانع رشد هم شویم! می‌گویم می‌شود در زندگی مشترک، تحصیل را هم ادامه داد. ... ادامه_دارد یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅─🍃🌺🍃─┅─