به همین جهت است که این جستجوگری برای شهادت، دو رویۀ متمایز دارد. اَشدّاء علی الکفّار است و رُحماء بَینهم. کافر هم کسی است که می خواهد اراده ی لاقید و نفسانیات خودش را بر سر همۀ ابناء بشر حاکم سازد. لذا کافر، کودک می کشد، تجاوز می کند و ویران می سازد تا بر سر همۀ ابناء بشر حاکم سازد. لذا کفر، کودک می کوشد، تجاوز می کند و ویران می سازد تا آیندۀ نفسانی خودش را محقق «بسازد». اما جستجوگری حاج قاسم، همراه با مهربانی با کودکان و مستضعفین و آسیب دیدگاه سیل و زلزله و ... است و با کفار و آنانکه حقیقت را می پوشانند و اعتقادی به حیات پس از مرگ ندارند، شدید و کوبنده است. اساساً این جستجوگری، بدون رعایت چنین مسیری، به مقصود و هدف نمی رسد. اعتقاد به حیات دوباره ای که با شهادت کسب می شود، زایندۀ حیات برای آنهایی است که مورد ظلم ظالمین قرار گرفته اند و حیات شان در معرض تهدید است. چنین جستجوی شهادتی، زایندۀ حیات برای بشریت است. این جستجو، بیانگر و نشانگر اعتقاد به حضور نیرویی است که قرار است روزی از ایام، ظهور کند و بساط ظلم و جور را برچیند و ما آن را نزدیک می بینیم و آنها دور می بینند. البته تعیین زمان ظهورش دست ما نیست، اما «جستجو» برای فراهم آوردنِ ظهورش، در «اختیار» ماست. اینجا «انتظار ظهور موعود (عج)» و «جستجوی شهادت» با هم گره می خورند. مروری بر سیرۀ حاج قاسم سلیمانی در چند سال اخیر که اکنون پیش روی ماست نشان می دهد، شهادت که همزاد با حیات است، تنها با جستجوگریِ در آینده، با توسل و تضرع و رعایت حق الناس و رحمت نسبت به مستضعفان به دست می آید، هرچند علیرغم این جستجوگری شبانه روزی، لحظه و زمان و مکان وقوع آن، نه تابع نفسانیت مان، بلکه تابعی از ارادۀ برحق الهی است. تنها با چنین اعتقادی است که از یک سو پیوسته به آینده امیدواریم و گرفتار سلفی گری داعشی نمی شویم و نیروی محرک مان را هم از عصبیت های قومی نمی گیریم و از سوی دیگر برای تحقق آینده و امید به آن، نفسانیات خویش را محورِ عالَم قرار نمی دهیم و قتل عام مظلوم نمی کنیم؛ بلکه قصاص ظالم می کنیم، زیرا در قصاص ظالم هم حیات می بینیم. 🔹کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی 🔰🔰 @KanooneQarbshenasiAndisheIslami