[In reply to کانون غربشناسی و اندیشۀاسلامی]
🛑 ژانر قتال...
🔺وجود خشونت در ذات آدمی یک امر بدیهی است که مکاتب مختلف فلسفی و روانشناسی گاه آن را رد و گاه وجود آن را تایید کردهاند. به همین سبب در مواجه با آن گاه سرکوب مطلق و گاه رها کردن آن برای به اصطلاح تخلیه هیجانات درونی را تجویز کردهاند.
🔺در غرب امروزی که خود را داعیه دار کشف زوایای مختلف و نهان آدمی می داند، کشف خشونت و توحش و احساس تمایل برای قتال با دیگران را یکی از افتخارات ش دانسته و در فیلم ها مختلف به پرورش تک بعدی آن دست زده و به زعم خویش به دستآورده های مهیجی در این زمینه دست پیدا کرده است؛ اگر کسی قدرت کشتن، قطعه قطعه کردن دیگران را در خود دارد چرا باید این استعداد و غریزه را در خود سرکوب کند؟.!!!
🔺وجود خشونت کم و بیش در وجود هر انسانی هست و هر کس اگر قرار باشد این استعداد و یا هر توانایی و استعداد دیگری را در وجود خود قوی یافت آیا باید جامعه را قربانی امیال خود کند؟! در اکثر فیلم ها ژانر قتال و خشونت، فیلم طوری قاتل را نشان می دهد گویی جامعه او را درک نمی کند و او قهرمانی است با یک قدرت خدادادی که چیزی جز رفتار خشن و قتل نباید از آن انتظار داشت. ولی این استعداد در همگی وجود دارد و با نمایش و تبلیغ آن راه برای به آتش کشیدن جامعه همواره می شود.
🔺 فلسفه دین اسلام و شناختی که از انسان به ما ارائه می دهد خشونت، غضب، شهوت، عشق و عاطفه را همگی جز لاینفک وجود آدمی می داند و سعی در شناساندن آن به انسان را دارد نه اینکه با پنهان کردن آن سعی در جلوگیری از مصائب و پیامدهای بعدیش را داشته باشد و نه سعی در رها سازی و افسارگسیختگی آن دارد و نه سرکوب و اضمحلال و از بین بردن آن، بلکه پرورش صحیح، همه جانبه، با هم و هماهنگ و استفاده در زمان و مکان مناسب از تمام توانایی ها و استعدادهای ذاتی را الگو صحیح نشان می دهد تا از آدمی موجودی متعالی و مترقی بسازد.
🔺
#حسین مظهر متجلی پرورش متناسب تمام استعدادهای بشری برای رسیدن به جایگاه انسان متعالی است؛ خشونت و قتال با درندهخویان گرگصفت، در کنار عاطفهای لطیف در کنار "جون" برده سیهچرده ...
🔺و چه مظلوم است که بشریت هنوز او را که نسخه نجات بشریت نوشته نشناخته، سر در آخور خود در باتلاق ضلالت دست و پا می زند.
«یا لَیتَنا کنّا مَعَک فَنَفوزَ فَوْزاً عَظیماً»