💠
دگرگونی اساسی، دگرگونی امت است، نه فرد
«إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (همانا خداوند سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنها در خودشان دگرگونی پدید آورند).
درونمایۀ انسان، قاعده و اساس روبنای حرکت تاریخ است؛ زیرا آیه شریف از دو تغییر و دگرگونی سخن میگوید: دگرگونی جامعه: «إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ»؛ یعنی تغییر اوضاع، شئون، روبنا و ظواهر قوم که محقق نمیشود، مگر با آن تغییر دیگر که تغییر ذات و درونمایه انسانهاست.
بنابراین دگرگونی اساسی، دگرگونی در درون و نفس قوم است و دگرگونی تبعی که بر آن مترتب میشود، دگرگونی وضعیت نوعی، تاریخی و اجتماعی قوم.
روشن است که منظور از دگرگونی نفس قوم، آن است که درونمایه و ذات قوم، بهعنوان قوم و امت و [به تعبیر قرآن] بهعنوان شجرۀ مبارکهای که در هر لحظه میوه میدهد تغییر کند، وگرنه تغییر یک یا دو یا سه نفر از افراد اجتماع سبب تغییر وضعیت قوم، بهعنوان قوم نمیشود.
تنها از راه دگرگونی درونمایه قوم، بهمثابه امت و شجره مبارک که هر لحظه میوه میدهد، دگرگونی وضعیت کل قوم حاصل خواهد شد. پس درونمایه روحی و درونی هر امتی، بهعنوان امت و نه بهعنوان این یا آن فرد، پایه و اساس دگرگونیها در تمامی ساختار فوقانی حرکت تاریخ بهشمار میرود.
سنتهای تاریخی در قرآن کریم، ص١٣۵
🆔
@shahidsadr