پایگاه مراجعه «فیرحی» به مشروطه فقه است / مسیرهای خارج فقه به بن‌بست می‌رسد(بخش دوم) نکته مهم اینکه، دیگران نیز به مشروطه مراجعه می‌کنند، اما پایگاه مراجعه ایشان به مشروطه، فقه است و می‌گوید مسیری که دارد برای حل مسائل ایران راهکار می‌دهد و بیرون از فقه است، این مسیرها بن‌بست‌آفرینی است. ایشان به اساتید و دانشجویانشان علاقه زیادی داشتند، ولی این باعث نمی‌شد که بحث علمی را نگویند. یکی از اساتید ایشان اخیراً نقد می‌کرد، اما دکتر فیرحی هرگز پاسخ نداد. نقدها نیز تند بود، اما ایشان همه نقدها را در کانال خود می‌گذاشت و آن استاد نیز به نائینی بازگشت، اما نه از پایگاه فقه، بلکه از پایگاه سلطنت ایران‌شهری به اندیشه‌های اندیشمندان بازگشت می‌کرد. البته ایشان شیخ فضل‌الله را نیز می‌خواند و تحلیل می‌کرد و در کتاب اخیرشان که زیر چاپ است نیز سطح مراجعه‌شان به فقها و روشنفکران آن دوره پیداست که چه سازوکاری داشتند که فقه را به قانون تبدیل کنند. چون شما یک منابعی دارید و وقتی می‌خواهید آن را به یک فراورده‌ای تبدیل کنید، باید خط تولیدی داشته باشید که این دغدغه را دارد که چطور این تحول اتفاق بیفتد. حجیت، دغدغه اصلی مرحوم فیرحی نکته دیگر این است که دغدغه دکتر فیرحی، تراث نیست و تراث برای ایشان اصالت ندارد، بلکه دغدغه ایشان حجیت است و می‌خواهد به یک جوابی برسد که وقتی این جواب را برای جامعه ایران عرضه می‌کند، اگر به او گفتند از کجا آوردی، بتواند حجیتش را توضیح دهد. دغدغه ایشان این بود که می‌خواست بگوید به سیمای جدیدی از سیاست نیاز داریم که این نیز می‌خواهد به آن چیزی که قبل از اسلام میانه بودیم برگردد و دکتر فیرحی فکر می‌کرد نائینی می‌تواند این را در اختیارش قرار دهد. آقای دکتر فیرحی می‌گفت که چرا خود ما به سرچشمه مراجعه نکنیم؟ در سال‌های اخیر ایشان بخش عمده‌ای از وقت خود را گذاشت که به عنوان یک صاحب‌نظر، نه در ذیل شرح آرای عالمان دیگر، بلکه مستقیما خودش به صدر اسلام مراجعه کند و بگوید پیامبر(ص) چطور دولت‌سازی کرده است. یکی از مسائل، قانون اساسی مدینه است و از یک طرف نیز بحث اصحاب قرارداد در غرب برای ایشان جلب توجه کرده است. دکتر فیرحی یک پُلی میان اندیشه اصحاب قرارداد، با نوع قراردادگرایی در صدر اسلام، زده بود. یعنی چیزی که پیامبر(ص) با مسلمانان امضا می‌کند و اسم آن را صحیفه مدینه می‌گذارد و همین قرارداد با یک قالب جدید با یهودیان مدینه نیز امضا می‌شود، آیا به معنای قراردادگرایی است؟ یعنی دارد با تکیه بر قراردادهای دوجانبه دولت‌سازی می‌کند که این می‌شود امت، و می‌گویند در این صحیفه مدینه، امت دو معنا دارد؛ یک مرتبه برای مسلمانان و یک بار به عنوان واژه سیاسی به کار می‌رود و آن هم برای کسانی که شهروند دولت مدینه هستند. چنانکه در دولت مدینه فقط مسلمانان نبودند و تا مادامی که پایبند به عهد و پیمان بودند، حضرت(ص) نیز مقید به حفظ این معاهدات بودند. اما تفاوتی که با قراردادگرایی غربی دارد، این است که در اینجا یک چیزی داریم که زیرساخت این قرارداد را تأمین می‌کند و آن عبارت از وحی الهی است. یعنی دو طرف این قرارداد باز نیست که به هر سمت و سویی بروید. اگر یک ایدئولوژی را قبول کردید، قرارداد نیز سوار آن ایدئولوژی می‌شود و یا آن ایدئولوژی، پشتوانه این قرارداد می‌شود که در مدینه نیز این اتفاق می‌افتد. ایشان از این مسئله، پلی به دوره جدید می‌زند که اگر می‌خواهیم جایگاه قانون را محکم کنیم، باید تصور خود را اصلاح کنیم، چون برداشت این است که مشکل همان یک کلمه است که در دوره مشروطه مطرح بود و ما باید تصور خود را از قانون اصلاح کنیم و بدانیم در حکومت مدینه نیز به این مدل نیاز دارید و اینکه فقط در وحی آمده کافی نیست و این را باید به قانون تبدیل کنید که یک شکل و فرایندی دارد و بعد برای جامعه اسلامی لازم‌الاتباع می‌شود. بنابر این، در این دوره اخیر فکری که درس سیره سیاسی نبوی را ارائه می‌کند، یک راهکار با این سبک ارائه می‌کرد که از دوره میانه و مشروطه عبور کنیم و برای اینکه به یک راهکار برسیم، باید به دولت نبوی و علوی و قیام امام حسین(ع) مراجعه کنیم که اصل این ایده، خوب و قابل دفاع است.