این زمان نیز همچون نفس باد صبا میگذرد
با من و بی من و با ما و بی ما و شما میگذرد
و بدان هیچ به یاد تو نمی ماند از این
لحظه هایی که چنین سخت به آن دل بستی
جز نسیم طرب انگیز و عطر خوش خاطره ها
و چه خوب است بدانی در سبد خاطره ها
خاطر دوست چه صفایی دارد در دل غمزده آدم ها
همچو باران بهاری بی تاب ، می بارد و می کارد
و می رویاند گل لبخند به باغ لب ها و چه نقشی دارد
خاطر دوست در فضای به غم آلوده نا امنیها
و چه خوش می تابد در شب تار تنهایی و دلتنگی ها
بشنو این نکته چه زیبا فریدون مشیری گفتهست
زندگی گرمی دل های به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است
@kanoonpormehr