خانه مان کوچک بود گاهي صدايمان مي‌رفت طبقه پايين. يک روز همسايه پاييني به من گفت: به خدا اين قدر دلم مي‌خواد يه روز که آقا مهدي مياد خونه لاي در خونه‌تون باز باشه، من ببينم شما دو تا زن و شوهر به هم ديگه چي مي‌گيد، که اين قدر مي‌خنديد؟ 📙يادگاران، كتاب مهدي باكري @karafshan