4⃣نمونههايي از تحریفات تاریخ در بیان مادحین
🔘ميگويند: در همان گرماگرم روز عاشورا که ميدانيم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند «1»، امام فرمود حجله عروسي راه بیاندازيد، من ميخواهم عروسي قاسم را با يکي از دخترهايم، لااقل شبيهش هم شده، در اينجا ببينم.
🔘(حالا قاسم يک بچه سيزده ساله است.) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را که نميتوانم به گور ببرم. شما را به خدا ببينيد، يک حرفي است که اگر به زن دهاتي بگويي، به او برميخورد. گاهي از يک افراد خيلي سطح پايين [ميشنويم که] من آرزو دارم عروسي پسرم را ببينم، عروسي دخترم را ببينم.
🔘حالا در يک چنين گرماگرم زدوخورد که مجال نماز خواندن نيست، ميگويند حضرت فرمود که من در همين جا ميخواهم دخترم را براي پسر برادرم عقد کنم و يک شکل عروسي هم شده است در اينجا راه بياندازم. يکي از چيزهايي که از تعزيه خوانيهاي قديم ما هرگز جدا نميشد، عروسي قاسم بود، قاسم نوکدخدا، يعني نوداماد، قاسم نوداماد؛ درصورتي که اين قضيه در هيچ کتابي از کتابهاي تاريخي معتبر وجود ندارد.
🔘اين مرد عالم، حاجي نوري، ميگويد: اول کسي که اين [قضيه] را در کتابش نوشته است، ملاحسين کاشفي بوده در کتابي به نام «روضة الشهداء» و اصل قضيه دروغ و صددرصد دروغ است. سبحان اللَّه! گفت:
بس که ببستند بر او برگ و ساز
گر تو ببيني نشناسيش باز
اگر سيدالشهدا عليه السلام بيايد و ببيند (او در عالم معنا که ميبيند، اگر در عالم ظاهر هم بيايد ببيند) چه ميبيند؟
🔘ميبيند ما براي او اصحاب و ياراني ذکر کردهايم که او اصلًا يک چنين اصحاب و ياراني نداشته است. مثلًا در کتاب مُحرِق القلوب- که اتفاقاً نويسندهاش عالم و فقيه بزرگي است ولي در اين موضوعات اطلاع نداشته- نوشته است يکي از اصحابي که در روز عاشورا از زير زمين جوشيد هاشم مرقال بود و يک نيزه هجده ذرعي هم دستش بود. آخر يک کسي هم گفته بود سنان ابن أنس که به قول بعضي سر امام حسين را بريد (بيشتر هم ميگويند او سر حضرت را بريد) نيزهاي داشت که شصت ذرع بود.
🔘گفتند آخر نيزه شصت ذرعي که نميشود! گفت خدا از بهشت برايش فرستاده بود! محرق القلوب نوشته است که هاشم بن عتبه مرقال با نيزه هجده ذرعي پيدا شد. درحالي که اين هاشم بن عتبه از اصحاب حضرت امير بوده و در بيست سال پيش کشته شده بود. براي امام حسين ياراني ذکر ميکنيم که نداشته است.
👈(1). حتي دو نفر از اصحاب آمدند خودشان را براي امام سپر قرار دادند که امام بتوانند اين دو رکعت نماز خوف را بخوانند. (نماز خوف يعني همين نماز فريضه را به صورت قصر ميخوانند.) قطعاً امام با عجله هم ميخواندهاند. تا امام اين دو رکعت نماز را خواندند، اين دو نفر در اثر تيرهاي پياپي که ميآمد، از پا درآمدند. مجالي براي نماز خواندن به اينها نميدادند.
📚شهید مطهری| حماسه حسینی •صفحه ۶۶ و ۶۷•
#کرافشان
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان