اولین‌ افطار.... قسمت اول: ایمان در غیب..... ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ* حسن ختام نبوت و آخرین تیر کمان هدایت الهی کلام بود و کتاب و کتاب📖 کالبدی بود به شکل واژگان و کلمه که دریا دریا معرفت در دل داشت و مایه‌ی لطافت ضمیر خسته‌ی جان آدمی شد و کلام تیغ برنده‌ای است که پیش از نیام برآمدن شمشیرها خون به پا می‌کند و گاه شیرازه‌ی سپاه و دولت و مملکتی با چند سطر کلام از هم می‌پاشد💥 و آنان که دلشان نشان تیر هدایت الهی قرار دادند کتاب و کلمه و کلام او را با گوش جان شنیدند و با چشم جان خواندند و خدا مدال متقی بودن بر گردنشان انداخت و ایمان آوردند به چیزی که در پس پرده‌ی غیب بود.... و ما هر چند زار و نزار و خطاکار🥀 ایمان داریم به تویی که ایمان در غیب مانده‌ی تمام امت‌ها و دوران‌هایی ایمان داریم✋ به تو آقا جان که غایب از نظرها و حاضر در دلهایی و تو ای منتهای ایمان ما کجایی....؟؟💔 برگرفته از آیات ابتدایی سوره بقره