#شعر_عاشورایی
#حبیب_بن_مظاهر علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#چارپاره
🔹أین الحبیب؟🔹
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
موج در موج میتراود نور
از دو چشمش، دو چشمهی خورشید
همدم روزگار دلتنگی
آشنای قدیمی مولا
دل او از ازل گره خورده
به سر زلف سیدالشهدا
ساحل چشمهای بارانیست
با نگاهی صمیمی و مأنوس
مثل عباس، کاشف الکرب است
چشمهایش شبیه اقیانوس
وسعت دشت نینوا آن شب
گرمِ نجوای عاشقانهی او
پیر روشندل سپاه حسین
بیرق کربلا به شانهی او
موعد جان فشاندنی شیرین
تشنهی كوثر شهادت بود
میخروشید و دشت حیران از
آن همه شوکت و شهامت بود
سنگها گرم سجدهای خونین
بین محراب سرخ ابرویش
زخم تیر و جراحت شمشیر
لاله لاله دمیده بر رویش...
لحظهای بعد ناگهان دیدند
پیش چشمانِ سرخِ عاشورا
دست در دست کوفیان میگشت
سرِ خونین سیدالقُرّا
مُحرم حج کربلا آن روز
تا که کامل کند طوافش را
با سرش هفت مرتبه چرخید
قبلهاش، کعبهاش، مطافش را
از لبِ تشنهی امام غریب
داشت أمن یجیب میبارید
میشکست و از عمق چشمانش
آه! «أین الحبیب» میبارید
#یوسف_رحیمی
☑️
@karavanedel