عشق است در آسمان پریدن
چه خوش گفت شهید آوینی خوش بیان که باب شهادت باز است، باب شهادت همچنان باز است و مهم آن است خداوند متاع وجود کسی را خریدنی بیابد. 26 آذرماه 1380 بود که دو جوان رشید اسلام در تفحص شهدا از باب شهادت عبور کردند.
من مال این دنیا نیستم
سال 1357 آغاز ورق خوردن ایام زندگی محمد بود وهنوز 2 سال بیشتر نداشت که مادر هجرت اخرویاش را حکایت کرد واو پیوسته در کنار پدرش که معلم بود بر سر کلاس درس میرفت. از همان کودکی به همه مهر می ورزید وعلاقه ای به مادیات نداشت. اسباب بازی هایش برای همه بود و در خورد و خوراک و پوشاک بهانهگیر نبود. در 7 سالگی دانش آموز کلاس اول دبستان شهید فضل الله شد ودر همان دوران مکبر مسجد حضرت ابوالفضل(ع) شهرری شد.
سال اول راهنمایی به عضویت بسیج مسجد دوران کودکیاش درآمد و در کنار فعالیتهای بسیج، همواره می کوشید تا در کسب علم نیز نفر برتر باشد. حال وهوای دوران انقلاب و جنگ محمد را نیز بی نصیب از پرس وجو نکرده بود زیرا در هر خانواده ای نشانی از عزیز سفر کرده ای در دفاع از اسلام بود واو هم در پی همین سوال وجواب ها و آشنایی با روحیات شهدا، دائم در حال پرورش روح خود بود.
با ورود به دوره دبیرستان فعالیتش بیشتر شد، در مدرسه بسیج دانش آموزی را تشکیل داد و با راه اندازی هیئت در ایام مختلف، برای برگزاری مراسم ها می کوشید. حال وهوای دوران انقلاب وجنگ و دفاع از اسلام بود و او هم در این دوران بود که به همراه دوستانش برای بازدید به مناطق جنگی سفر می کرد و گلزار شهدای تهران ماوای لحظه های حضور بی قرارش بود.
Karbala
@Dehlavie
https://eitaa.com/karbala_1400