|.🌸🍃•° 💚 🌈داشت رو زمین با انگشت یه چیزی می‌نوشت رفتن جلو نگاه کردن✒️ دیدن چندین متر هی پشتِ سر هم نوشته♻️ .. .. ..💔 جوری که انگشتش" زخم شده " ◽️گفتن چیکار می‌کنی حاجی؟! گفت: [[ چون میسر نیست بر من کامِ او ]] [[ بازی می‌کنم با نام او ]] ✨♥️ |❥ •• ʝoiŋ√| ╔══•♥️🕌♥️•══╗ @karbala_h ╚══•♥️🕌♥️•══╝