اول خرداد ۶۰، در ماه رجب ازدواج کردیم. اول خرداد ۹۳ و در ماه رجب در دفاع از حرم زینب(س) همچون مولایش حسین(ع) شهید شد. وقتی خبر شهادتش را با آن کیفیت شنیدم، گفتم یا زینب(س) خودت به من صبر بده، دلم آرام شد. آنقدر آرام که باورش برای همه مشکل است. یک شب به خوابم آمد. گفتم: حاج عبدالله، تا نگویی چه به سرت آمد، رهایت نمی‌کنم! خندید و گفت: «... وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛... و مژده ده شكیبایان را» (آیه ۱۵۵ سوره بقره) دلم آرام شد. سال بعد، در سجده‌گاهش در مسجدی که اعتکاف کرده بود نوشته بودند: در آخرین سجده‌هایت چه گفتی که از أین الرجبیون به «... عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ ... نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند» (آیه ۱۶۹ سوره آل عمران) رسیدی». "سردار شهید عبدالله اسکندری" @karbala_ya_hosein