شعر از استاد بزرگوار سرکار خانم حاتمی " نذری " آمد محله ی ما یک دسته ی عزادار با طبل و نوحه خوانی همراه یک علمدار هم توی دسته زن بود هم پیرمرد و کودک یک مرد سینه می زد با بچه های کوچک من هم نشسته بودم در سایه  پای دیوار دیدم که تشنه هستند این هیئت عزادار یک لحظه فکر کردم نذری کنم همان جا یک پارچ آب و لیوان بردم برای آنها 🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان 🔊@kargahghalam